فراخوان جایزه جهانی «شهر شعر» منتشر شد جایزه جهانی «شهر شعر» فراخوان خود را در حالی اعلام کرد که علاقهمندان میتوانند تا ۱۵ بهمنماه ۱۴۰۳ آثار خود را به این جشنواره ارسال کنند. ۱۷ دی ۱۴۰۳ – ۲۰:۲۲
منبع: خبرگزاری تسنیم
دسته: کتاب های ادبی
سومین همایش بزرگداشت تاریخنگاری انقلاب برگزار میشود
به گزارش خبرگزاری مهر، سومین همایش بزرگداشت روز تاریخنگاری انقلاب اسلامی یکشنبه ۲۳ دی با حضور محمدباقر قالیباف رئیس مجلس شورای اسلامی در کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس برگزار میشود.
در اینهمایش رؤسای مراکز اسنادی و تاریخ پژوهی از جمله کتابخانه و مرکز اسناد مجلس، سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی، مرکز مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت امور خارجه، اداره کل پژوهش و اسناد نهاد ریاست جمهوری، دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران، پژوهشکده مطالعات تاریخ معاصر، مرکز بررسی اسناد تاریخی، مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی و جمعی از پژوهشگران و تاریخنگاران حضور خواهند داشت.
سومین همایش بزرگداشت روز تاریخنگاری انقلاب اسلامی همراه با رونمایی از تازهترین کتابهای منتشرشده در حوزه تاریخ انقلاب اسلامی و تقدیر از تاریخنگاران برگزیده همراه است.
اینرویداد روز یکشنبه ۲۳ دی از ساعت ۹ تا ۱۲ در تالار شهید مدرس کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی واقع در ضلع جنوب شرقی میدان بهارستان برگزار میشود.
منیع: خبرگزاری مهر
بهترین قصاید و قطعات ادبی شعرای عرب در رثای شهید سلیمانی
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، از همان نخستین لحظات انتشار خبر شهادت شهید سردار قاسم سلیمانی شاعران از جمله نخستین هنرمندانی بودند که با سرودههای خود به شهادت این سرباز رشید جمهوری اسلامی ایران واکنش نشان دادند، صدها شعر از شاعران جوان و گمنام گرفته تا شاعران چهره و مطرح کشور سروده شد و شب شعرهای متعددی در گوشه و کنار این سرزمین برگزار شد.
سرودن شعر در سوگ از دست دادن شهید سردار قاسم سلیمانی تنها اختصاص به شاعران ایرانی نداشت بلکه شاعرانی از کشورهای مختلف از هند و پاکستان گرفته تا افغانستان و لبنان و سوریه نیز به سرودن اشعار مختلفی در رثای شهید قاسم سلیمانی پرداختند.در این میان شاعران حهان عرب نیز خوش درخشیدند و شعرهای بسیاری در رثای این سردار مقاومت سروده شد.
انتشارات صریر همزمان با پنجمین سالگرد شهادت سردار سلیمانی کتاب «سرو و سرود» را که ترجمه منظوم 40 سروده برتر جهان عرب درباره شهید سلیمانی است را در دست انتشار دارد.
این مجموعه که به همت آژانس ادبی تماس و با ترجمه کریم شنی آماده شده است، از سوی انتشارات صریر منتشر شده است.
کتاب در هر بخش ابتدا به معرفی شاعر در یک بند به همراه تصویری از او پرداخته است، سپی متن عربی شعر سروده شده و پس از آن ترجمه منظوم شعر را ذکر کرده است، همانطور که در مقدمه نیز تاکید شده، مترجم تلاش کرده در نهایت وفاداری به ترجمه منظوم متن اشعار بپردازد.
در مقدمهای که مدیر آژانس ادبی تماس بر این کتاب نگاشته، آمده است: «تقریباً از همان واقعه شهادت سردار رشید اسلام شهید قاسم سلیمانی با همکاری محمدمهدی شریعتمداری در یک فراخوان دقیق و گسترده، بهترین قصاید و قطعات ادبی شعرای عرب، اعم از سوری، لبنانی، عراقی، یمنی، تونسی و … که در ستایش و رثای این شهید و صحابه وی، شهید ابومهدی المهندس سروده شده بود، دریافت شد، اشعار نغزی که ضمن بیان فضایل ایشان مملو از اصول و رئوس مبانی فکری امام خمینی(ره) و خلف صالح آن روح طیبه مقام معظم رهبری در گفتمان انقلاب اسلامی است و در واقع میتوان مجموعه مضامین آنها را بیانیهایپرشور و زیبا از قلبهای پرحرارت فرهیختگان دنیای اسلام در ارزشهای محور جهانی مقاومت دانست.»
وی همچنین در این مقدمه، اشاره میکند که این کتاب روحیه حقطلبی و سپاسمندی دنیای عرب و ایجاد روح وحدت اسلامی را نیز به ملت ایران نشان میدهد، تمامی این قطعات مطول عربی هر یک به تناسب به شعر پارسی در انواع قالبهای نو و کلاسیک از قصیده گرفته تا غزل و قطعه و نیز دو بیتی پیوسته یا چهارپاره و شعر نیمایی و آزاد ترجمه شده است. این کتاب جُنگی از ترجمه ادبی متقابل بین عرب و عجم است که در تاریخ ادبیات فارسی بسیار کمیاب و ایبسا به جهت وحدت موضوع و کثرت سرایندگان نصوص عربی آن نایاب است.
احمد حسین منصور شاعر مردمی و نامآشنای لبنان، رفیق احمدعلی معلم مطبوعاتی و شاعر فلسطینی، خلیل عجمی از شاعران لبنان، بحری عرفاوی از شعرای مقاومت تونس، ابراهیم اسماعیل الحلبی از شعرای فلسطینی، امل عباس سرور معلم نویسنده و شاعر لبنان، زینب حسن البزال شاعر لبنانی و… از جمله شاعرانی هستند که اشعارشان در این کتاب گردآوری شده است.
انتهای پیام/
منبع: خبرگزاری تسنیم
مولانا معرّف مدنیت بزرگ به جهان شد؛ زبان فارسی حراست میخواهد
خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب _ طاهره طهرانی: صلاحالدین جامی، متولد ۱۳۴۷ در هرات است. تحصیلات خود را تا مقطع لیسانس در افغانستان ادامه داد و دوره کارشناسی ارشد و دکتری را در رشته ادبیات فارسی در دانشگاه ملی تاجیکستان به پایان رساند و موفق به اخذ مدرک دکتری از آن دانشگاه شد.
این پژوهشگر در حال حاضر استاد دانشکده ادبیات فارسی و مسئول برنامه کارشناسی ارشد دانشکده ادبیات و عضو هیئت علمی دانشگاه هرات است، همچنین رئیس انجمن ادبی هرات، فعال مدنی و پژوهشگر در حوزه ادبیات کلاسیک و نقد ادبی است.
در فرصتی که دست داد با او درباره زبان فارسی و مولوی به گپ و گفت نشستیم.
مشروح این گفتگو در ادامه میآید؛
* آقای جامی از چه سالی تدریس را شروع کردید؟
تقریباً از سال ۱۳۸۰ تدریس را آغاز کردم؛ البته در حالی که تدریس میکردم با استفاده از بورسیه جهت ادامه تحصیل عازم کشور تاجیکستان شدم. مقطع کارشناسی ارشد و دکتری، سال ۲۰۱۶ ختم دوره دکترای من بود.
* پس همزمان که مشغول تحصیل مقطع دکتری بودید، تدریس هم میکردید.
نه در دوره تحصیل تدریس نمیکردم. پیش از آن تدریس را شروع کرده بودم. تا رفتن به بورسیه. زمان ما اینطور بود که معمولاً آنهایی که با درجه ممتاز فارغ التحصیل می-شدند میتوانستند عضو کادر علمی دانشگاه باشند و سپس ادامهٔ تحصیل در مقاطع بالاتر بدهند.
* در هرات تدریس میکردید؟
بله، در دانشگاه دولتی هرات افغانستان. در حال حاضر هم مسئول برنامه کارشناسی ارشد دانشکده ادبیات هستم، عضو هیئت علمی و مسئول کمیته فرهنگی دانشکده. و نیز سردبیر فصلنامه اندیشه، ژورنال بینالمللی دانشگاه. در کنار امور دانشگاهی ریاست انجمن ادبی هرات را نیز عهده دارم. اجازه بدهید راجع به انجمن ادبی هرات خدمت شما توضیحات مختصری بدهم چون در کارنامه فرهنگی این دیار نقطه عطفی است آخر هرات پایتخت فرهنگی کشور ماست. این انجمن، نخستین انجمن ادبی است که در افغانستان در سال ۱۳۰۹ شمسی تأسیس شد و یک سال بعد از آن، انجمن ادبی در مرکز کشور یعنی کابل آغاز به فعالیت کرد. انجمن ادبی هرات نزدیک به یک قرن سابقه دارد و معمولاً بزرگان ادبی معاصر خطّه هرات به این انجمن تعلقی داشتند.
در تمام این مدت انجمن همواره فعالیت داشته و کارهای جدی در عرصه فرهنگ و ادب به ویژه زبان و ادبیات فارسی انجام داده است. در حال حاضر نیز در بخش چندگانه فعالیت دارد: یک بخش به نام کانون جوانان دارد که مسئول کشف، جذب و پرورش استعدادهای جوانهاست. بخش شعر دارد بخش داستان دارد، کارگاههای نقد دارد، چاپ و رونمایی کتاب و همچنین جلسات و همایشهای مختلف در حوزه ادبیات در انجمن ادبی برگزار میشود. در کنار اینها فصلنامهٔ «اورنگ هشتم» را نیز داشته است. خوشبختانه در همه دورهها با همه محدودیتها انجمن نفس کشیده و همیشه خانمها حضور پررنگ داشتهاند هنوز هم بخش خانمها فعال است، منتها با شرایط خاص و ویژه.
* ظاهراً با شرایط امروز فعالیت خانمها سخت است!
دشوار است. اما با همه محدودیتها جلساتشان برگزار میشود. جلسات قبلاً مختلط بود ولی الان به تفکیک هفتهای یک روز آقایان و یک روز بانوان، جلسه نقد شعر و داستان دارند.
ما دستاندرکاران حوزه ادبیات و زبان، به مثابه سربازانی هستیم که همواره به دفاع و حراست از زبان فارسی ایستادهایم. این توقع را از هم زبانهای خود داریم که در این راستا و در این امر مقدس بیش از پیش یاریگرمان باشند. زمانی هست که گویندگان در جهت ارتقا و غنامندی زبان تلاش میکنند، و قطعاً دستاوردهایی هم دارند و زمانی هم حمایت * این روزها وضعیت زبان فارسی در افغانستان چهطور است؟ با توجه به اینکه اصلاً عنوان دانشگاهها را برمیدارند و به زبان پشتو، پوهنتون میگویند.
خب زبان فارسی زبان تمدنی عظیم و کهن، با قلمرو وسیعی از گویندگان و و حامل بخش بزرگی از میراث بشری است؛ با افتخار داشتن مشاهیر بزرگ فرهنگی. پس قطعاً زبانی نیست که به راحتی آسیب ببیند اما مستلزم حراست و توجه گویندگان بهویژه متصدیان امور فرهنگی و زبانی است. میخواهم کوتاه عرض کنم که ما دستاندرکاران حوزه ادبیات و زبان، به مثابه سربازانی هستیم که همواره به دفاع و حراست از زبان فارسی ایستادهایم. این توقع را از هم زبانهای خود داریم که در این راستا و در این امر مقدس بیش از پیش یاریگرمان باشند. زمانی هست که گویندگان در جهت ارتقا و غنامندی زبان تلاش میکنند، و قطعاً دستاوردهایی هم دارند و زمانی هم حمایت.
* افغانستان چه زبانهایی دارد و هر کدام حدوداً چند درصد گویشوَر دارند؟
سوال بسیار خوبی است اما تخمینش بسیار دشوار است. زبان غالب مردم افغانستان قطعاً با توجه به قومیتهایی که آنجا وجود دارد، زبان فارسی و سپس پشتو بوده است. زبان پشتو در کنار زبان فارسی به عنوان دو زبان رسمی کشور تعریف شده است. اما زبانهای دیگر چون؛ ترکمنی، ازبکی، پشهیی، نورستانی و بلوچی هم گویشهای هستند که با توجه به ساختار تنوع قومیتی در افغانستان وجود دارد. اما در کل میشود گفت که زبان غالب، که بیشتر مردم بدان تکلم میکنند، زبان فارسی است. البته این برمی گردد به توانمندی بالایی که زبان فارسی دارد؛ معمولاً در قلمروی که زبانهای مختلف وجود دارد، زبان قویتر که دارای ظرفیت بیشتری هست قطعاً زبان غالب میشود، در این شک نیست. در افغانستان هم همینطور است.
نمیشود به این اکتفا کرد که چون فلان زبان از قوم دیگری هست باید حتماً به زبان خودش سخن بگوید، نه. خیلی از اقوام هستند که زبان دیگری دارند ولی به فارسی تکلم میکنند و شاید آشنایی کمی هم با زبان خودشان دارند، اتفاقاً از این نمونه کم هم نیست. حالا، زبان غالب، زبان فارسی است یعنی من میخواهم اینطور خدمت شما مطرح کنم که غالباً افغانستانیها زبان فارسی را بلدند. مثلاً اگر شما به یک منطقهٔ ازبک تبار بروید، قطعاً آنها زبان فارسی را میداند ولی لزوماً عکس آن چنین نیست که یک فارسی زبان حتماً زبان ازبکی را بداند! این مثال بر همه زبانها مصداق دارد.
*در ایران هم همینطور است؛ یعنی مثلاً ترکها یا کردها یا بلوچها فارسی میدانند ولی ممکن هست به زبان خودشان صحبت نکنند.
بله؛ البته با یک مقدار تفاوت. در مناطق پشتون نشین، کم و بیش با زبان فارسی آشنایی دارند ولی زبان تکلمشان پشتوست. در آن مناطق وقتی شما فارسی صحبت کنید قطعاً میدانند، مشکل شما حل میشود.
* مناطق پشتوننشین کجای افغانستان هستند؟ شمال یا شرق؟
شما از سرزمینی صحبت میکنید که به نوعی مهد زبان فارسی است. در چنین سرزمینی بدون شک مردم با میراث ادبی گذشتهشان سخت عجین هستند. قطعاً با شعر و ادبیات آشنایی دارند و خیلی از مشاهیر ادبی ما نزدشان جنبه تقدس دارد. جالب است بدانید که در مکتبخانهها و مساجد، در کنار کتب دینی که طلاب میخوانند، دیوان حافظ و سعدی و مثنوی معنوی خوانده میشود مناطق جنوب و جنوب شرق افغانستان، استانهای قندهار، هلمند، فراه، زابل، ارزگان، ننگرهار، پکتیا، پکتیکا و لوگر. باز جالب است در برخی از این استانها مانند فراه مردم بیشتر با زبان فارسی صحبت میکنند. استانهای دیگر مثل کابل، هرات، بادغیس. غور، پروان، بدخشان، تخار، فارسی صحبت میکنند و در استانهای مزار، فاریاب، جوزجان در کنار فارسی زبانان البته ترک تبارها زندگی میکنند.
* بهعنوان مقدمه ورود به بحث مولانا، شعر و ادبیات چقدر بین مردم افغانستان جایگاه دارد؟ مثلاً از چه شاعرانی بیشتر شعر میخوانند؟ عادت به شعرخوانی یا استفاده از ضرب المثل بین مردم وجود دارد؟
شما از سرزمینی صحبت میکنید که به نوعی مهد زبان فارسی است. در چنین سرزمینی بدون شک مردم با میراث ادبی گذشتهشان سخت عجین هستند. قطعاً با شعر و ادبیات آشنایی دارند و خیلی از مشاهیر ادبی ما نزدشان جنبه تقدس دارد. جالب است بدانید که در مکتبخانهها و مساجد، در کنار کتب دینی که طلاب میخوانند، دیوان حافظ و سعدی و مثنوی معنوی خوانده میشود. در طاقچههای خانههای، مردم افغانستان کتاب خواجه حافظ را در کنار قرآن و حدیث گذاشته است و شعرخوانی بهعنوان یکی از مؤلفههای اصیل فرهنگی وجود دارد.
درباره ضربالمثلها باید گفت در زبان عامیانه قطعاً صورت اصیل گذشته خودش را بیشتر حفظ کرده است. میشود گفت حتی زبان فارسی به صورت عام قبل ورود بی حد و حصر واژههای دیگر، و حضور فضای مجازی اصالت خودش را بسیار خوب حفظ کرده بود؛ البته اصل تحول زبان یک اصل زبان شناسی است که من وارد این بحث نمیشوم که روند طبیعی است، و گاهی وقتها جنبه مثبت هم دارد، بر ظرفیت زبان افزوده میشود و گاهی هم جنبه منفی دارد و متأسفانه زمانی زبان را با نوعی انحطاط مواجه میسازد، چنانکه این اواخر کم و بیش در افغانستان و هم با تأسف در ایران، الان با این روند مواجه ایم. متأسفانه این واژههای دخیل و بیگانه چنان بین مردم و به ویژه قشر جوان فراگیر شده و این اصطلاحات فضای مجازی طوری در کاربرد زبان جای گرفته که سخت دردآور است تا آنجا که آدم با زبان احساس بیگانگی میکند.
* مردم افغانستان بیشتر از چه شاعرانی شعر میخوانند؟ به حافظ اشاره کردید. دیگران چه؟
خب قلههای شعر در افغانستان سعدی، مولانا، حافظ، فردوسی هستند که اینها چهرههای شاخص و نمادهای برازنده شعر ما هستند. این میان آنچه در ایران کمتر هست ولی در افغانستان در کنار این بزرگان فضای بیشتری از شعر کشورمان را به خصوص در قرن گذشته تسخیر کرده، بی دل دهلوی است.
* صائب هم میخوانید؟
بله. صائب هم میخوانیم ولی بی دل توانسته جایگاه بسیار ویژه ای داشته باشد. البته بی دل مدتی از چرخه توجه در ایران خارج بود اما حالا نسبت به گذشته بیشتر در محراق توجه قرار گرفته است. در افغانستان و نیز فرا رودان بی دل همچنان جایگاه خاص داشته است. این تأثیرگذاری هنوز هم در افغانستان وجود دارد. اما این به آن معنا نیست که جایگاه حافظ، سعدی، فردوسی، خیام و به ویژه مولانا پایین بوده باشد، نه، قطعاً نه. برنامههای بزرگداشت مولانا و مثنوی خوانی جزو برنامههایی است که همواره در افغانستان وجود برگزار میگردد.
غیر از افغانستان و ایران، ۱۲ کشور دیگر هم جزئی از یک دایره مدنیتی و فرهنگی بهحساب میآیند که در این میان مولانا بهعنوان یکی از ستونهای استوار این تمدن همه مرزها را درنوردید و در واقع بیشتر معرّف این بزرگمدنیت به جهان شد. از منظری زمانی که از مدنیت بزرگ و هویت مشترک یاد میکنیم، این مؤلفههای مشترک یک درهم تنیدگی فرهنگی ایجاد میکند و باز مولاناست که توانسته این پیوندها را به زیبایی تمام آئینه داری کند مولانا در مدارس و دانشگاهها، در مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد و بالاتر، قطعاً جزو برنامههای درسیشان است. همچنین در حوزههای دیگر به صورت آزاد در نهادهای ادبی، انجمنها، کانونهای ادبی قطعاً به مولانا پرداخته میشود. از اینها که بگذریم حتی در نحلههای عرفانی و گرایشهای مختلف قطعاً توجه به آثار مولانا یکی از برازندگیهای کار آنهاست. حتی در سخنرانیها، استناد به غزلیات و مثنوی مولانا یکی از ابزارهای زیبایی آفرین و تزئین کننده کلام سخنوران ماست.
* با توجه به اینکه مولوی متولد بلخ است، فکر میکنم کاملاً طبیعی است که مردم نسبت به شاعری که هم شهر یا هم کشور و هموطن خودشان است عِرق داشته باشند و خدا را شکر که این اقبال وجود دارد و اینجا گسست ایجاد نشده.
بدون شک آنچه شما گفتید هست ولی همه بحث آن نیست، چون مولانا فراتر از این بحثهاست و این، برمیگردد به بزرگی جایگاه مولانا و نظام فکری و اندیشههای او. فکر میکنم دعوا سر هویت و انتصاب مولوی به یک کشور، محصول نوعی کوتاه اندیشی باشد وگرنه مولوی مربوط به همه است، مربوط به انسانیت، و تمام بشریت است؛ البته در قرنهای اخیر وقتی که این مرزهای سیاسی بین این قلمرو کشیده شد، این بحثها هم آهسته آهسته رنگ گرفت وگرنه اگر درست بیاندیشیم، ما محصول یک مدنیت مشترکیم.
نخست بدانیم که غیر از افغانستان و ایران، ۱۲ کشور دیگر هم جزئی از یک دایره مدنیتی و فرهنگی بهحساب میآیند که در این میان مولانا بهعنوان یکی از ستونهای استوار این تمدن همه مرزها را درنوردید و در واقع بیشتر معرّف این بزرگمدنیت به جهان شد. از منظری زمانی که از مدنیت بزرگ و هویت مشترک یاد میکنیم، این مؤلفههای مشترک یک درهم تنیدگی فرهنگی ایجاد میکند و باز مولاناست که توانسته این پیوندها را به زیبایی تمام آئینه داری کند؛ و همینجاست که میتوانیم مولانا را نماد بارز این درهم تنیدگی فرهنگی بدانیم. اما مهم اینست که مولانا با اندیشه والایی که داشت توانست این مرزها را درنوردد و حتی آهسته آهسته از مرزهای جغرافیایی هم گذشت و دیگر حتی در مرزهای فرهنگی هم محصور نماند و مخاطب مولانا شد انسانیت، مخاطب مولانا شد تمام جهان و بشریت.
* اگر زمانی میتوانستیم بگوییم مولوی میراث زبان فارسی یا میراث تمدن ایران یا میراث تمدن اسلامی است، الان میتوانیم بگوییم مولوی میراث بشریت است!
دقیقاً. ببینید، مولانا فراتر از مکان است. میشود گفت مولانا جلوتر از از زمان خودش اندیشیده است. وقتی فرد جلوتر از زمان خودش میاندیشد قطعاً نمیشود او را محدود کرد و به قولی همان بیرنگِ بیرنگ است. مولانا به هیچ رنگی تعلق ندارد. نکتهای که میخواهم خدمت شما بگویم این است که ما در طول تاریخ مشاهیری داریم که در تاریخ اند؛ یعنی در یک مقطع، در یک بازه زمانی و مکانی و با توجه به اقتضائات خاص، هستند، می بالند، رشد میکنند، میمانند و میروند. ولی بعضی انسانها و علمای فرهیخته و ربانی داریم که اینها بر تاریخ اند، در تاریخ نیستند. در واقع اینها دیگر مقید به زمان، مکان، و حتی فرهنگ خاص نیستند. مولانا قطعاً یکی از مثالهای اعلا و برازنده انسانهایی است که بر تاریخ است. بههمان گونه حافظ، سعدی، فردوسی و… قطعاً از جمله انسانهایی هستند که بر تاریخ اند. جامعیت نظام فکری که اینها دارند، پاسخگوی پرسشهای مختلف در همه زمانها و مکانهاست.
علاقمندم اینجا نقل قولی از مرحوم قیصر امین پور شاعر معاصر بگویم. اصلاً شعر معاصر چیست؟ ما چه تعریفی از ادبیات معاصر داریم؟ قیصر امین پور معتقد است که هر متنی که بتواند پاسخ انسان امروزی را در خود داشته باشد آن متن معاصر است، به رغم اینکه هشت یا ده قرن جلوتر تولید شده باشد؛ اتفاقاً بی راه هم نمیگوید و دقیق هم هست. به همین خاطر هم هست که ما امروز میتوانیم خیلی از پرسشهای خودمان را در شعرهای حافظ، سعدی و به ویژه مولانا بیابیم! و نکته اساسی دیگری که من معمولاً در قبال مولانا به ذهن دارم این است که ما این اجازه را نداریم که مولانا را به نفع یک ایدئولوژی، یک اندیشه و یک هدف خاص مصادره کنیم. مولانا ممکن است برای هر کدام از دیدگاهها پاسخ داشته باشد و هر دیدگاه بتواند آن پیش فرضهای خودش را در کلام مولانا بیابد، اما اجازه نداریم که مولانا را به نفع یک دیدگاه مصادره کنیم.
* اگر بخواهید دو بیت از مولوی یا یک غزل از دیوان شمس انتخاب کنید، کدام را انتخاب میکنید؟
خیلی دشوار است! اجازه بدهید انتخاب نداشته باشم. لابهلای گفتگو شاید ابیاتی به مناسبتهایی برای شما خواندم ولی این بسیار دشوار است. گاهی وقتها وقتی من در دانشگاه مثنوی درس میدهم، گاهی به یک اعجاز زبانی از مولانا میرسم که عجیب متحول میشوم. خب فقط همین نیست، به دیوان شمس که مراجعه میکنید در واقع میشود گفت اوج کلام را در حد اعجاز میبینید. بنابراین هر بیتی از مولانا انتخاب کنم و برای شما بخوانم، جفایی است که در حق ابیات دیگر انجام دادهام و به خودم اجازه نمیدهم که این کار را انجام دهم.
* گفتید در دانشگاه، مثنوی درس میدهید، بیشتر چه سرفصلهایی را؟
اول اجازه بدهید بگویم در دانشگاههای ما چهقدر توجه به مولانا هست. یکی از دورههایی که در دوره کارشناسی ارشد درس میدهیم مولوی شناسی است، به این خاطر تمرکز روی مولاناست. در بخش لیسانس البته حوزه بندی شده در افغانستان و ما به یک دانشگاه اکتفا نکردیم؛ مثلاً در دانشکده ادبیات شهر مزار، زادگاه مولانا، در مقطع کارشناسی مضمونی دارند به نام مولانا شناسی. در کابل بی دل شناسی دارند. در هرات جامی شناسی دارند؛ یعنی یک اصل توافقی هست در فضای آکادمیک ما. اما بر اساس اعتبار و بزرگی مولانا در دانشگاههای متفاوت تدریس مثنوی داریم. طی دو ترم این مضمون تدریس میشود. باز جالب است بدانید که ما در بخش فوق لیسانس هم در دو ترم یا دو سَمِستر به اصطلاح خودمان، مولانا شناسی درس میدهیم. یعنی دانشجویان ما حتماً باید با زندگی، اندیشه و آثار مولانا آشنا باشند.
از دیدگاه مولانا عشق صرفاً به رابطه بین دو فرد یا رابطه معبود و عبد در عشق عرفانی گفته نمیشود؛ بلکه عشق از دیدگاه مولانا عشقی است که در بین همه هستی ساری و جاری است: یعنی از عشق به جهان گرفته تا عشق بین دوتا دوست، عشق بین پدر و فرزند و همه چیز را در بر میگیرد اما اینکه فرمودید ما اینجا چه سرفصلهایی درس میدهیم؟ باید بگویم ما متن شناسی، متون تعلیمی و متون غنایی داریم. در متون تعلیمی تمرکز بر مقدمه مثنوی معنوی و بعد یکی از داستانها به انتخاب استاد و به صورت متناوب گزینش میشود. همچنین علاوه بر مثنوی، سنایی، خاقانی و مشاهیر دیگر، تدریس میشود.
* دلیل جهانیبودن مولوی را چه میدانید؟
شاید پاسخ کلی این باشد که مولانا پیامش بشریت را بر میتابد. اما چنانکه گفتم نباید مولانا را به نفع یک دیدگاه یا یک اندیشه مصادره کنیم، و باز میخواهم به یک اصل مهم در زمینه اشاره کنم. مفهوم عشق در آثار مولانا چه در مثنوی معنوی و چه در دیوان کبیر، قطعاً به عنوان یکی از ارزشهای جدی جهانی است او فقط در مثنوی بیش از صد و پنجاه بار از عشق یاد کرده است. در واقع از دیدگاه مولانا عشق صرفاً به رابطه بین دو فرد یا رابطه معبود و عبد در عشق عرفانی گفته نمیشود؛ بلکه عشق از دیدگاه مولانا عشقی است که در بین همه هستی ساری و جاری است: یعنی از عشق به جهان گرفته تا عشق بین دوتا دوست، عشق بین پدر و فرزند و همه چیز را در بر میگیرد. در واقع میشود گفت که عشق مفهوم بسیار بسیار وسیع و گستردهای دارد.
به قول علی محمدی مولانا عشق را شعله حیات انسان میداند. این جهات مختلفی را در دیدگاه مولانا برمی تابد. تأثیرات این لطیفهٔ ربانی در دیدگاه مولانا همچنان که گفتم، از اجزای هستی گرفته تا ساماندهی عوامل اجتماعی، زدودن مفاسد و رذائل از جامعه، جهت دادن به معرفت و شناخت انسانی، ارزشهای اخلاقی، تزکیه نفس، رسیدن انسان به مطلوب، و حتی پاسخ مناسب به مسئله شرع و حل آن، و در نهایت آماده سازی مسیر تکامل انسان را در بر میگیرد. از این منظر، مردی با چنین اندیشه بزرگی است که میتواند برای جهان بشریت پیام داشته باشد. من میتوانم برای هر کدام از این مواردی که خدمت شما عرض کردم مثال بیاورم.
البته که جانمایه اصلی و رکن بنیادین مشرب عرفا و فلاسفه اشراقی هم عشق میدانند حتی عشق را اصل بر نظم جهان دانستهاند. نمیخواهم وارد این بحث شوم اما مولانا برای هر کدام از این مؤلفهها، دیدگاه و مقولههایی دارد. مثلاً میگوید:
دور گردونها ز موجِ عشق دان!
گر نبودی عشق، بفسُردی جهان
کوهها چون ذرهها سرمست تو
نقطه و پرگار و خط در دست تو
یعنی میگوید ساختمان عالم از تجمع ذرات تشکیل شده است. از دید مولانا جهان با نیروی عشق در تکاپوست. یا مثلاً در آن داستان بسیار زیبا میگوید:
جسم خاک از عشق بر افلاک شد
کوه در رقص آمد و چالاک شد
حالا در این بیت، علاوه بر آن معنای مقصود مصرع نخست که اشاره به معراج پیامبر بزرگوار اسلام دارد، و در مصرع دوم اشاره به داستان حضرت موسی و کوه طور دارد، در عین حال با مفهوم کلیتری مواجه است. حتی مولانا مشکلات را به وسیله عشق رفع میکند. در دیوان شمس میگوید:
گر اژدهاست بر ره، عشق است چون زمرّد
از برقِ این زمرّد هین دفع اژدها کن
به هر حال عشق را به عنوان وسیلهای میداند که میتواند در مقابل بخل، حسد و همه بدیها مقابله کند. حتی به قول خودش در مثنوی:
هر که را جامه ز عشقی چاک شد
او ز حرص و عیب کلی پاک شد.
شاد باش ای عشق خوش سودای ما
ای طبیب جمله علتهای ما
ای دوای نخوت و ناموس ما
ای تو افلاطون و جالینوس ما
میبینیم که مولانا صد و چند بار به این واژه اشاره میکند و در واقع مولانا شاید محبت ورزیدن و عشق ورزیدن را بهترین نسخه برای بشریت و جهان امروز میداند. در عصر حاضر نگاه میکنیم و میبینیم چهقدر این را کم داریم. اگر از این منظر به روابط انسانی امروز بنگریم، حالا از روابط دو انسان گرفته تا روابط بزرگتر در سطح کشورها، در سطح منطقه و در سطح جهان، خیلی از معضلاتی که انسان امروز به شدت با او درگیر است، میبینیم از فقدان این ارزش انسانی است. این است که بارها گفتم، گسست ما از میراث ارزشی گذشته مان موجب خیلی از مشکلاتی است که امروز در جهان داریم.
* آن حرفی که از قیصر نقل کردید کاملاً مصداق دارد؛ حالا چه در مورد شاهنامه، چه مثنوی، چه بوستان و گلستان و … دیروز شاهنامه و هفت پیکر را میخواندم. گاهی فکر میکنم چقدر این ابیات مدرناند؛ یعنی امروز اگر شاعری بخواهد بگوید مثلاً این آدم دارد به من دروغ میگوید، شاید هرگز نتواند به خوبی فردوسی بگوید: «دلت با زبان هیچ همسایه نیست / روان تو را از خرد مایه نیست». یا شاید نتواند به خوبی مولوی بگوید: «از تو جهان پر بلا همچو بهشت شد مرا / تا چه شود ز لطف تو صورت آن جهان من»
حتی عرفان مولانا هم یک مقدار متفاوت است. آن عرفانی که منجر به انزوای اجتماعی میشود، در عرفان مولانا نیست. عشقی که در عرفان مولانا مطرح است آن را تسری میدهد در زندگی معمولی انسان و به همین خاطر میبینیم که چقدر نقش عشق محوری است در کلام مولانا؛ چه در مثنوی و چه در دیوان کبیر و حتی در تمثیلاتی که مولانا دارد، منظورش این است که انسان باید در جهان زندگی کند. چنانچه انسان مثل یک کشتی است اما معتقد است که تمام این نعمات دنیوی به مثابه آب است که این کشتی بتواند به سرمنزل مقصود برسد ولی نباید این آب به داخل کشتی رسوخ کند، یعنی اگر آن نعمات هدف قرار بگیرد این کشتی غرق خواهد شد!
* این نگاه عرفانی مولانا، جهان را جای بهتری برای زیستن میکند و نسخه بهتری از انسان را تحویل میدهد. کاملاً با عرفانهای زهدگرایانه یا ریاضتهای عجیب و غریب فاصله دارد.
این تمثیل بسیار دقیق و زیباست. مولانا همه امور زندگی عادی را به رسمیت میشناسد و لازم میداند. ولی اعتقاد دارد اینها نباید هدف باشند. عرفان مولانا عرفان متفاوتی است و هیچ منافاتی با زندگی و روال طبیعی اجتماعی ندارد. به همین خاطر هم هست که امروزه دیدگاه مولانا چقدر والا، همگانی و به جهان بشریت نزدیک است.
منیع: خبرگزاری مهر
روایتهای شوکهکننده یک افسر اطلاعاتی ایرانی
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، تاریخنگاری در ایران از لحاظ کمی پس از پیروزی انقلاب اسلامی وسعت یافت و از لحاظ کیفی تحولی عمیق پیدا کرد. تاریخنگاری به اعتبار رابطهای که همواره میان سیاست و تاریخ و بالاخص تاریخ معاصر وجود دارد، در این تحول سیاسی سخت مورد توجه قرار گرفت. با پیروزی انقلاب اسلامی، دوران حکومت پهلوی به صورت دورهای تاریخی درآمد و در دستور کار مورخان قرار گرفت. هر چه از پیروزی انقلاب اسلامی فاصله گرفتیم، بر شمار کتابهایی که به ارزیابی دوره تاریخی پیش از انقلاب پرداختند، افزوده شد، اما در سالهای اخیر تاریخنگاری انقلاب اسلامی بعد دیگری نیز به خود گرفته است و آن متمرکز شدن بر دوره معاصر به معنای سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی است.
کتابهایی که در سالهای اخیر درباره این بعد از تاریخ ایران اسلامی منتشر میشوند، در مواجهه با مخاطب نیز بسیار موفق بودهاند، مخاطبی که تشنه دانستن از تاریخ انقلاب است به خوبی با این دسته از آثار به ویژه کتابهایی که در قالب تاریخ شفاهی و خاطرهنویسی نگاشته شدهاند، ارتباط برقرار کرده است. البته در همه دنیا مخاطب با اینگونه کتابهای تاریخی بیشتر ارتباط برقرار میکند.
خاطرهنویسی افسران اطلاعاتی، در دنیا موضوعی جذاب و در عین حال بحث برانگیز است. این خاطرات، دریچهای به دنیای تحلیلهای اطلاعاتی است و چالشهای پیش روی سازمانهای اطلاعاتی می گشایند. در سطح جهانی، تعدادی از افسران اطلاعاتی برجسته خاطرات خود را منتشر کردهاند که با استقبال گستردهای از سوی مخاطبان روبرو شده است. این خاطرات نه تنها از نظر تاریخی ارزشمند هستند، بلکه میتوانند برای درک بهتر ماهیت کار اطلاعاتی و تأثیر آن بر سیاستهای بینالمللی، مفید باشند. با این حال، انتشار این خاطرات همواره با ملاحظات امنیتی و سیاسی همراه بوده است.
در مجموع، خاطرهنویسی افسران اطلاعاتی، موضوعی جذاب و در عین حال، چالشبرانگیز است. این خاطرات، میتوانند دریچهای به دنیای پنهان عملیات جاسوسی و تحلیلهای اطلاعاتی بگشایند و به درک بهتر ماهیت رخدادهای اجتماعی کمک کنند. با این حال، انتشار این خاطرات در همه دنیا همواره با ملاحظات امنیتی، سیاسی و قانونی همراه بوده است.
در ایران شمار کتابهایی از این دست بسیار اندک است، مجموعه دو جلدی «من اطلاعاتی بودم» یکی از این کتابهاست که اخیراً از سوی نشر شهید کاظمی منتشر شده است و شاید بتوان آن را اولین در نوع خود دانست. خاطرات یک افسر سابق اطلاعاتی که رضا اکبریآهنگر مصاحبه و پژوهش کتاب را بر عهده داشته و راضیه ولدبیگی نیز نگارش را انجام داده است.
در این کتاب خاطرات افسر اطلاعاتی با نام مستعار علی مهدوی از تعقیب و مراقبت سپاه و کشف کودتاها تا ورود به وزارت اطلاعات در دوران انقلاب را روایت کردهاند. در واقع این کتاب خاطرات مهدوی از سالهای 1358 تا 1392 است.
این نخستینبار است که یک افسر اطلاعاتی در ایران، خاطراتش را تعریف میکند و اسراری را برملا میکند که شوکهکننده است. شخصیت اصلی کتاب «من اطلاعاتی بودم»، از میان فرقهها و گروهکهای مختلف اوایل انقلاب، راه دیگری را انتخاب میکند و میشود بازوی قدرتمندی برای حراست از نظام نوپا و آسیبپذیری که از هزاران طرف برای دریدن و نابود کردنش، چنگ و دندان تیز کردهاند.
راوی جوان وارد سپاه میشود و سختیهای نظام تازه رسیده را به جان میخرد تا زحمات دوستان شهیدش هدر نرود. روایتهای تازه این کتاب درک درستی به مخاطب از پیچیدگی دشمنی با جمهوری اسلامی در خارج از مرزها ارائه میدهد، تا جاییکه مخاطب میتواند وقایع و رخدادهای سالهای اخیر را نیز تجزیه و تحلیل کند.
مهدوی در جلد نخست خاطرات خود، جزئیاتی شنیدنی از حوادث اوایل انقلاب تا همین سالهای اخیر را بازگو میکند، جزئیاتی از وقایع نخست سالهای اول پیروزی انقلاب، از خنثی کردن معجزهگونه توطئههای کودتاچیان سالهای ابتدایی انقلاب، و ماجرای صادق قطبزاده را ارائه میکند.
راوی در جلد دوم نیز به بررسی دقیق مواضع انجمن حجتیه مهدویه طی سالهایی که مسئولیت بررسی این گروه را بر عهده داشته میپردازد و از ارتباط این گروه با برخی خواص پرده بر میدارد، روایتهای مهدوی از این سالها ابهامات بسیاری را رفع میکند. راوی همچنین در این مجلد، روایتهای شنیدنی از سالهای حضورش در معاونت مجلس شورای اسلامی را نیز ارائه میکند.
بنا به گفته نویسندگان کتاب، راوی بسیاری از اسرار را همچنان ناگفته باقی گذاشته و حتی راضی به انتشار بخشی از اسراری که تعریف کرده نیز نبوده است. خاطراتی که وی در این کتاب تعریف کرده فقط و فقط، مربوط به همان دوره مسئولیتش است و چه بسا در هر برههای، برخی از سیاستها و عملکرد وزارت اطلاعات به اقتضای مصالح روز تغییر کرده باشد.
مصاحبه و پژوهش اثر در ماه مبارک رمضان سال 1399 انجام شده و اسامی افرادی که در کتاب نیامده در خاطره راوی بوده، ولی تعمداً فاش نشده است.
نویسنده در مقدمه کتاب اشاره میکند که: «تمام تلاش من در نگارش کتاب این بود که علاوه بر حفظ مستندات تاریخی، روایت خوشخوانی بنویسم که ارباب نویسنده، خواننده است و صدالبته بیپرده و بیواسطهی قلم فرساییها و ادبینویسیهای پیچیده و الفاظ دهن پُرکن پرطمطراق، ساده نوشتم. تا با درد دلها و سختیها و افق نگاه جوانانی آشنا شوید که برای پا گرفتن انقلاب، شب و روز زجر کشیدند و تهمتها و نامردیها را چشیدند و همیشه سعی کردهاند حتی اگر دیگران را خوش نمیآید، حداقل اطراف خودشان را با شمعی از حقیقت روشن نگه دارند. سعی کردم پا جای ایشان بگذارم و فکر کنم تمام این اتفاقات برای خودم افتاده، اما کلمات با تمام قدرتی که دارند گاهی برای نشان دادن حس واقعی درمانده و بیفایده بینظر میرسند. خیلی جاها ایشان خندید که میتوانید حدس بزنید کجاها بوده و حسرتها و حرص خوردنها ـ و بعضا بغض کردنهایشان ـ را تا جایی که میتوانستم نشان دادهام و طبیعتاً بخشی هم مخفی مانده تا خواننده باهوش و سمج از لابهلای حرفهای گفته شده؛ تمام حسهای ندیدنی را برای ذهن خودش دیدنی کند.
مهر سال 1400 متن خام مصاحبه به دستم رسید و نگارش کتاب اواخر بهمن همان سال تمام شد. اما مشکلات کار، خودی نشان داد و من فهمیدم کارم تازه دارد شروع میشود. اختلاف سلیقهها در کار طبیعی بود و من میبایست با حفظ چندین وجه در کتاب، و دفاع از سناریوی انتخابیام، نوشتهام را بازنویسی میکردم. بار دوم با جسارت بیشتری با متن ور رفتم و الان میبینم که تلاش دوباره ارزشش را داشت. کتاب بعد از بازنویسی چندباره من و دقتها و نکتهبینیهای ظریف آقای اکبری و آقای مهدوی آماده شد.»
در بخشی از این کتاب آمده است:
ما به عنوان سیستم اطلاعاتی وظیفه داشتیم اشراف اطلاعاتی روی تمام جریانهای سیاسی کشور داشته باشیم. در تمام کشورها رسم همین است. جنبشهایی که معاند و مخالف هستند، جریان میسازند و جامعه را آشفته میکنند؛ در اولویت بالاتری قرار دارند. لذا روی روی جبهه ملی کار میشد، ولی وقتی به مرحله علنی موضعگیری علیه نظام رسیدند، شرایط جدیتر شد. یعنی برای آنها وقت بیشتری میگذاشتیم. یک قسمت به اسم ملیگریان ابراز وجود کرده و چون حساسیتهایی درباره آنها پیش آمده بود، تمرکز ما روی این جریان بیشتر شد. جنگ شدت گرفته بود و دشمن با سلاحهای مختلف و تمام توانش با ما میجنگید. جامعه به شدت درگیر و خستهی جنگ بود و این جریانات هم از داخل، اوضاع را ملتهب میکردند و دائم اغتشاش به پا میکردند.
کتاب دو جلدی «من اطلاعاتی بودم» به قلم راضیه ولدبیگی و با مصاحبه و پژوهش رضا اکبری آهنگر در 621 صفحه قطع رقعی با شمارگان هزار نسخه توسط انتشارات شهید کاظمی به بازار نشر عرضه شده است.
انتهای پیام/
منبع: خبرگزاری تسنیم
فروش بالای ترجمه «صد سال تنهایی» در دو هفته
به گزارش خبرنگار مهر، ترجمه بهمن فرزانه از رمان «صد سال تنهایی» گابریل گارسیا مارکز طی دو هفته توسط انتشارات امیر کبیر به فروشی بالا دست پیدا کرده است
اینترجمه که بهتازگی با نسخههای چاپ سی و پنجم و سیوششم عرضه شده، در کمتر از دو هفته توانسته ۲۰۷۰ نسخه فروش داشته باشد و به صدر پرفروشترین آثار ادبی بازگردد.
رمان مورد اشاره بهعنوان یکی از آثار معروف تاریخ ادبیات جهان، به روایت داستان خانواده بوئندیا در دهکده خیالی ماکوندو میپردازد و نمونهای بارز از ادبیات رئالیسم جادویی است. «صدسال تنهایی» به زبانهای مختلف دنیا ترجمه شده و همچنان بهعنوان یکی از پرفروشترین و محبوبترین کتابها شناخته میشود.
اینترجمه سال ۱۳۵۳ منتشر شد و بهمن فرزانه درباره آن گفت «صد سال تنهایی» همچون درختی کهن است که با گذر زمان ریشههایش عمیقتر میشود و شاخ و برگهایش به سمت افقهای جدید گسترش پیدا میکند.
چاپ جدید این اثر، با تغییرات و اصلاحات جزئی در متن ترجمه ارائه و نسخههای چاپ سی و پنجم و سی و ششم آن بهطور همزمان با شمارگان ۲ هزار و ۳ هزار نسخه عرضه شده است.
منیع: خبرگزاری مهر
هوش مصنوعی؛ شمشیر دولبه برای صنعت نشر
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، صنعت نشر در سال 2024 همچون بسیاری دیگر از حوزهها، دستخوش تحولات بنیادین در عرصههای فناوری، اندیشه و زیرساختها بود؛ بهطوری که برخی از این تحولات نویدبخش فصل جدیدی در حوزه نشر است و پوستاندازی این عرصه را نشان میدهد.
از جمله مسائل تاثیرگذار بر حوزه نشر در سال گذشته میلادی، ورود هوش مصنوعی به این وادی است. امری که میتوان آن را شمشیر دو لبه به شمار آورد؛ از یکسو استفاده از فناوری هوش مصنوعی میتواند امکان جدیدی برای عرصه نشر و فعالان این بازار باشد، اما در سوی دیگر این ماجرا، ورود بیقاعده آن در تألیف و ترجمه کتاب سبب شده تا در ماههای گذشته فعالان بازار نشر، مولفان و مترجمان نسبت به تبعات آن هشدار دهند.
مسیر صنعت نشر کتاب از چاپ به دیجیتال، گواهی بر ماهیت پویای تکامل فناوری است. عصر سنتی چاپ که با حضور فیزیکی کاغذ و جوهر مشخص میشد، با کتابفروشیها، کتابخانهها و دسترسی منطقهایتر شناخته میشد.
با این حال، با ظهور اینترنت و تحول دیجیتال، تغییر عظیمی رخ داد. معرفی کتابهای الکترونیکی و پلتفرمهای آنلاین، انقلابی را آغاز کرد که هر جنبهای از نشر را متحول ساخت و سبب شده تا دسترسی به محتوا فراتر از مرزها و محدودیتها تعریف شود.
این تحول دیجیتال، بازتاب تغییرات گستردهتر اجتماعی بود. با توجه به اینکه مردم به طور فزایندهای از دستگاههای دیجیتال برای اطلاعات و سرگرمی استفاده میکردند، نشر نیز مجبور به سازگاری شد.
اولین دستاورد بزرگ، ظهور کتابخوانهای الکترونیکی و کتابهای الکترونیکی بود که راحتی و دسترسی بیسابقهای را برای خوانندگان ارائه میداد. قابلیتهای دیجیتال، توزیع گستردهتری را امکانپذیر کرده، موانع جغرافیایی را از بین برده و هزینههای مرتبط با تولید و توزیع چاپ را به شدت کاهش داده است.
تحول دیجیتال در عرصه نشر، چالشهایی به همراه داشته است؛ به ویژه در سازگاری با سرعت تغییرات و مدیریت سیل محتوایی که در دسترس مخاطب قرار میگیرد. با این حال، میتوان گفت مسیر کلی صنعت نشر به سمت گسترش و نوآوری بوده و تحولات، بهویژه در سالهای اخیر و پس از پاندمی کرونا، زمینه را برای جهش بعدی در نشر، یعنی ادغام هوش مصنوعی، فراهم کرده است.
مجله فوربس ضمن تحلیل آینده صنعت نشر پس از ورود هوش مصنوعی به این عرصه، در هفت بخش از جمله تولید محتوا، ویرایش و دستهبندی. سرمایهگذاری، ایجاد امکانات جدید برای مخاطبان و … این پیوند را مثبت ارزیابی و در عین حال تاکید کرده ممکن است در آینده با اتکای بیش از حد نویسندگان به این فناوری، خلاقیت و اصالت متن قربانی شود.
عصر جدید صنعت نشر، یعنی عصر پیوند این صنعت با فناوری هوش مصنوعی، نویدبخش آیندهای است که در آن مرزهای ایجاد و توزیع محتوا بهطور مداوم در حال گسترش و تغییر است. تأثیر هوش مصنوعی در تمام جنبههای نشر گسترده است؛ از تولید محتوای گرفته تا تجزیه و تحلیلهای پیچیدهای که کاربران انتظار دارند. این فناوری نه تنها فرآیندهای موجود را بهینهسازی میکند؛ بلکه به ناشران این امکان را میدهد که سرمایه خود را به صورت بهینهتر مدیریت کنند. هوش مصنوعی به ناشر امکان مطالعه و بررسی ذائقه مخاطب را میدهد تا او بتواند با علم بر نیاز مخاطب سرمایهگذاری کند.
چنانکه در ابتدا اشاره شد، هوش مصنوعی در صنعت نشر، شمشیر دو لبه است. با وجود تمام این مزیتها، ورود این فناوری در صنعت نشر نگرانیهایی را برای اهالی این حوزه به همراه داشته است. به خطر افتادن امنیت شغلی مولفان و مترجمان، تصویرگران، ویراستاران و ظهور نویسندگان جدیدی که با کمک هوش مصنوعی توانستهاند بهعنوان یک نویسنده متوسط مطرح شوند، از این جمله است.
از جمله حوزههایی که این دست نگرانیها در آن پررنگ است، حوزه نشر کودک و نوجوان است. استفاده از هوش مصنوعی در نشر کتابهای کودکان طی ماههای اخیر تأثیر قابل توجهی بر این صنعت گذاشته است. تصاویرسازیهای انجام شده توسط هوش مصنوعی شیوه خلق و نشر کتابهای کودک را وارد مرحله جدیدی کرده است. برخی ناشران از ابزارهای هوش مصنوعی برای خلق کل کتاب، از متن تا جلد استفاده میکنند، در حالی که برخی دیگر از تصاویر تولید شده با هوش مصنوعی برای تکمیل روشهای سنتی تصویرسازی استفاده میکنند.
استفاده از هوش مصنوعی در نشر کتابهای کودکان همچنین سؤالاتی را در مورد نقش هنرمندان انسانی و ارزش روشهای سنتی تصویرسازی مطرح میکند. برخی منتقدان استدلال میکنند که تصاویر تولیدشده با هوش مصنوعی جایگزین هنرمندان انسانی میشوند و معیشت تصویرگران و نویسندگان را تهدید میکند. نگرانی اصلی این است که با پیشرفتهتر شدن هوش مصنوعی، تقاضا برای آثار هنری خلق شده توسط انسان ممکن است کاهش یابد و این امر میتواند منجر به از دست رفتن مشاغل و کاهش ارزش کار هنر انسان شود.
با وجود این نگرانیها، استفاده از هوش مصنوعی در نشر کتابهای کودکان در سالهای آینده احتمالاً همچنان رو به رشد خواهد بود. با پیشرفت فناوری هوش مصنوعی و در دسترستر شدن آن، ناشران و نویسندگان بیشتری احتمالاً از تصاویر طراحی شده با هوش مصنوعی در آثار خود استفاده خواهند کرد. راندمان و صرفهجویی در هزینه ابزارهای هوش مصنوعی، آنها را به گزینهای جذاب برای تولید سریع محتوای باکیفیت تبدیل میکند.
در سوی دیگر ماجرا، مخاطبان این آثار، یعنی کودکان و نوجوانان قرار دارند. افزایش استفاده از هوش مصنوعی در میان این گروه نیز نگرانیهایی را در میان پژوهشگران به همراه داشته است.
براساس این نگرانی، طی ماههای اخیر نشستهای مختلفی در جهت چارهجویی برگزار شد. از سوی دیگر، به نظر میرسد بازار طراحی اپلیکیشنهایی که قادر باشند میان متن خلق شده توسط انسان و هوش مصنوعی را تشخیص دهند، رفتهرفته گرم میشود.
انتهای پیام/
منبع: خبرگزاری تسنیم
انتشار ۲۵۰ عنوان با محوریت روایت ایرانی؛۷۰ نویسنده تربیت کردیم
میر شمسالدین فلاح هاشمی سرپرست نشر صاد در گفتگو با خبرنگار مهر، درباره فعالیت های این نشر گفت:در حال حاضر مشغول برگزاری کارهای داستان نویسی هستیم. در این کارگاه ها مجموعه درس گفتارهایی را با احسان عباس لو داریم که درباره داستان نویسی در قالب یک مجموعه از پیش ضبط شده در سایت خودنویس قابل دسترس است.
وی افزود: دو کلاس دیگر هم ضبط شده است. یکی از آن ها کلاس روایت شناسی است که توسط آقای آقایی در سی جلسه، درس گفتارها ارائه شده و به تازگی هم آقای شاه آبادی در ۴۵ جلسه، هریک به مدت ۲۰ دقیقه جلسات داستان نویسی را دارند. این کلاس ها برای استفاده بچه های خودنویس و اعضایی که با نشرسرای خودنویس همکاری دارند عرضه می شود و افراد علاقهمند به داستان نویسی می توانند از آن استفاده کنند.
سرپرست نشر صاد در ادامه گفت: خودنویس با این هدف شکل گرفت که استعدادهای جوان و نوجوان کشور را شناسایی کند. به این ترتیب افرادی که در نویسندگی استعداد دارند در قالب فراخوان کشف میشوند و بعد از اینکه طرح هایشان مورد پذیرش قرار گرفت تبدیل به داستان و رمان میشود. تاکنون بیش از ۷۰ عنوان از خودنویسی ها چاپ شده است که حتی برخی از آن ها پرفروش هم هستند. در واقع می توانیم بگوییم توانسته ایم ۷۰ نویسنده در این چند سال تربیت کنیم که بعضا با ناشران دیگر هم کار می کنند و کارهایشان چاپ می شود. پس هدف ما تربیت این نویسندگان است تا بتوانند با محوریت روایت ایرانی برای ایران بنویسند.
فلاحهاشمی گفت: شاید صاد در آغاز تقریبا در همه حوزه های مورد نیاز کشور ورود و کار پژوهشی و داستانی خود را منتشر می کرد، اما از بهمن ۱۴۰۱ که من مشغول به کار شدم تمرکزمان را بر روی روایت ایرانی و ساحت های زیرمجموعه آن گذاشتیم. یکی از این ساحت ها حماسه و اسطوره است و بالای ۹۰ درصد از کتاب های پژوهشی و داستانی این نشر در این زمینه نوشته و منتشر می شوند.
وی همچنین درباره فعالیت مدرسه داستان گفت: مدرسه داستان هم برای خودنویسی هایی است که قبلا از طریق فراخوان کشف شدند و کتاب هم دارند، اما به صورت حرفه ای طرح هایی که خود نشر صاد معرفی کرده است را به طرح های خود اضافه کردند و تقریبا ۱۰ نفر هرسال زیر نظر اساتید به نام نگارش آثار خود را پیش می برند. دوره قبلی این رویداد برگزار شد و کتاب های اعضای خودنویس وارد فضای چاپ و انتشار شده است. در حال حاضر تقریبا این دوستان جزء نویسندگان کشور شدند.
سرپرست نشر صاد ادامه داد: فصلنامه روایت ایرانی هم زیر نظر حوزه هنری و با تمرکز بر روایت ایرانی منتشر می شد و در حال حاضر در دست نشر صاد است. ما برای افرادی که می خواهند بدانند روایت ایرانی چیست و چرا به آن نیازمندیم در این فصلنامه با انتشار مقالات، مصاحبه ها و گفتگوها دوستان را آشنا می کنیم. همچنین افراد می توانند برای آشنایی بیشتر کارهای پژوهشی که در انتشارات منتشر کردیم را به عنوان مصداق مطالعه کنند. کارهای پژوهشی مانند اسطوره و روایت که در حال چاپ است، اساتیر در متون زبان فارسی، تبار داستان که در حال چاپ است و نمایش معنا که منتشر شده است؛ از جمله این آثار پژوهشی هستند. همچنین یکی دو اثر دیگر مانند رئالیسم عرفانی به صورت یک بسته در یک قالب ارائه می شود تا هدف ما از روایت ایرانی مشخص شود. در مجموع ۲۵۰ عنوان کتاب در نشر صاد منتشر شده است که بیشترین حجم آن مربوط به یک تا دو سال اخیر است و کتاب های جدیدی هم در حال انتشار است.
فلاحهاشمی در پایان گفت: بخش دیگری با عنوان «نیاکان» را داریم که حمید بابایی دبیری آن را برعهده دارد. این بخش درباره شخصیت های مبارزی است که در چند سال اخیر دوستان نویسنده جوان از هر استان از زاویه دید خودشان درباره آن ها می نویسند. این مجموعه بسیار جذاب است و تاکنون هم با عناوین مختلفی منتشر شده. برای مثال کتاب «گردن کشان» که درباره ستارخان است منتشر شده است و در حال حاضر هم کار نگارش درباره ۵ شخصیت تمام شده است. تمام افرادی که علیه استبداد مبارزه کردند و برای این کشور سرشناس هستند در این رویداد محور نگارش اند. بنابراین نویسندگانی که نتوانستند در فراخوان شرکت کنند می توانند در این رویداد آثار خود را ارسال کنند. ما هم سعی کردیم برای هریک از این کتاب ها نشست های مختلفی داشته باشیم.
منیع: خبرگزاری مهر
۵۰ درصد بازار کتاب کودک در دست آثار ترجمه است
به گزارش خبرگزاری تسنیم، نشست” تبیین ضرورت توجه به نشر بینالملل در آستان قدس رضوی ” با حضور عبدالحمید طالبی، رئیس سازمان علمی و فرهنگی آستان قدس رضوی و جمعی از مدیران تولید و فروشگاههای انتشارات بهنشر در تالار شیخ بهائی سازمان علمی و فرهنگی آستان قدس رضوی برگزار شد.
مسعود فرزانه، مدیرعامل انتشارات بهنشر، در ابتدای این نشست با تاکید بر اهمیت توسعه نشر بینالملل گفت: آستان قدس رضوی با برخورداری از مجموعه فعالیت انتشاراتی در حوزههای مختلف از کودک و نوجوان تا پژوهش و … نیازمند توسعه فعالیتهای نشر کتاب فراتر از مرزها است تا تشنگان معارف رضوی و فرهنگ اهل بیت(ع) در آن سوی مرزها بتوانند از این معارف بهرهمند شوند.
به گفته او؛ برای رسیدن به این هدف مهم باید از تجارب مدیران موفق در حوزه فرهنگی بهره گرفت. به امید اینکه این نقطه نظرات و پیشنهادات فتح بابی باشد که این مسیر را درستی و به صورت صحیح طی کنیم.
محسن مومنی شریف، نویسنده و عضو موسس، بازرس و عضو اسبق هیئت مدیره انجمن قلم ایران نیز دیگر سخنران این نشست بود. او در موضوع اهمیت و لزوم «نشر بینالملل» در آستان قدس رضوی با اشاره به فرموده امام رضا(ع) مبنی بر اینکه هر کسی که میخواهد امر ما را زنده نگه دارد، شایسته است که علوم ما را بیاموزد و سپس آن را به مردم بیاموزاند؛ چراکه مردم اگر با زیبایی های کلام ما آشنا شوند، از ما پیروی می کنند، اظهار کرد: محاسن کلام در واقع فرهنگ اهل بیت(ع) و معارف اسلامی است که شایسته در جهان هم گسترش پیدا کند. در روزگاران قدیم علما و تجار با طی کردن مسیرهای طولانی این وظیفه مهم را بر عهده داشتند که در جهان امروز به دلیل گسترش راههای ارتباطی این امر تسهیل شده است.
وی یکی از مولفههای ورود به حوزه نشر بینالملل را ایجاد نهضت ترجمه عنوان کرد و افزود: وظیفه ما در آستان قدس رضوی این است که به لحاظ فرهنگی و اقتصادی به نشر بین الملل توجه داشته باشیم. تیراژ کتاب اوایل انقلاب 10 هزار شمارگان بود؛ ولی در حال حاضر این رقم به دو هزار یا هزار نسخه کاهش یافته است. با توجه به شرایط فعلی و برای ماندن در بازار کتاب باید برای حضور در عرصه بینالمللی برنامهریزی کنیم.
وی با اشاره به الزامات ترجمه آثار داخلی به زبانهای خارجی تصریح کرد: هر اثری از جمله آثار بومی قابلیت ترجمه ندارد. با توجه به رویکرد سالهای اخیر، آثار حوزه دفاع مقدس با استقبال خوب ناشران بینالمللی و مخاطبان واقع شده است. باید آثار توسط مترجمان ماهر ترجمه شود که به زبانهای خارجی و فرهنگ آن کشورها تسلط کامل داشته باشد و یا زبان مقصد زبان مادری او باشد.
مومنی شریف ادامه داد: هر ناشری که قصد ورود به حوزه نشر بینالملل دارد باید یک بخشی یا سازمانی را با هدف رصد و پایش بازار ایجاد کند که با توجه به نیاز کشور مقصد، آثار مناسبسازی و به صورت حرفهای ترجمه شود. هم چنین باید برای معرفی آثار به ناشران بینالمللی، سایتی با پیوستهای رسانهای طراحی شود. در ترجمه آثار تنها ملاک آثار کتابهای چاپی نیستند بلکه میتوان به دیگر پنجرههای درآمدی کتاب از جمله کتاب صوتی، اقتباس ، انیمیشن و … توجه کرد.
مومنی شریف با تاکید بر اینکه توسعه تمدن نوین اسلامی نیازمند حضور در مجامع بینالمللی است، افزود: برای رسیدن به این منظور باید از بومی بودن فراتر رویم. طراحی شعار و بهره گیری از چهرههای بین المللی برای ارتباط با ناشران خارجی، بکارگیری نیروهای با انگیزههای قوی اعتقادی و فرهنگی، تولید آثار مناسب و انجام کار به صورت پیوسته و مستمر از دیگر الزامات حضور در عرصه نشر بینالمل است.
عضو هیات مدیره انتشارات بهنشر با تاکید بر اینکه هر جا با زبان هنرمندانه به اقتضائات فرهنگ مقصد توجه کردیم موفق بودیم، اظهار کرد: یکی از نقاط قوت نشر آستان قدس رضوی در جهان داشتن آثاری غنی از منظر معارفی، محتوایی و تصویرگری است و در این زمینه میتوان از ترجمه آثار برتر حوزه کودک و نوجوان با موضوعات ترویج آموزههای اخلاقی، اهمیت خانواده و لزوم تفکر و اندیشه ورزی شروع کرد. به طور مثال انیمیشن” شکرستان”، کتابهای” قصه ما مثل شد”، از محمد میرکیانی با استقبال خوب مواجه شده است که ترجمه این آثار نیز در مجامع بینالمللی با استقبال روبرو خواهد شد.
مومنی شریف، از آژانسهای ادبی به عنوان موتور پیشران ترجمه آثار یاد کرد و افزود: باید از تجارب آژانسهای به عنوان حلقه واسط نشر بهره گرفت و نیز اتحادیه ناشران همسو نیز ایجاد کرد. متاسفانه، 50 درصد بازار کتاب کودک کشور ترجمه آثار خارجی است که باید در این میان کتاب خوب برای تامین خوراک داخلی ترجمه شود.
این فعال فرهنگی، یکی از مهمترین چالش پیش روی نشر بینالملل نبود ثبات قیمت ارز عنوان کرد و افزود: حضور در نمایشگاههای بینالمللی، اخذ مجوز انتشار در برخی از کشورها، توجه به قالبهای رمان و داستان، ترجمه آثار نویسندگان برجسته، تبادل و ارتباط با ناشران خارجی و مراکز علمی از جمله دانشگاهها از جمله راهکارهای توسعه و ورود به حوزه نشر بینالملل است.
انتهای پیام/
منبع: خبرگزاری تسنیم
محسن جوادی رئیس سیوششمین نمایشگاه کتاب تهران شد
به گزارش خبرگزاری مهر، سید عباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با صدور حکمی محسن جوادی سرپرست معاونت امور فرهنگی این وزارتخانه را بهعنوان رئیس سیوششمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران منصوب کرد.
مشروح متن حکم صالحی را در ادامه میخوانید:
«نظر به مراتب تعهد، تخصص و تجربیات ارزشمند جنابعالی در حوزه کتاب و نشر بدین وسیله بهعنوان «رئیس سیوششمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران» منصوب میشوید.
امید است با استعانت از خداوند متعال و با بهرهگیری شایسته از ظرفیتهای جامعه فرهیخته نشر و اهل قلم کشور نیز استفاده بهینه از توانمندی معاونت امور فرهنگی و مؤسسه مجری نمایشگاه در برگزاری هر چه مطلوبتر این رویداد فرهنگی موفق و مؤید باشید.»
منیع: خبرگزاری مهر