افزایش قیمت کاغذ تحریر رکود را به ظهیرالاسلام آورد


به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم،‌ بازار ظهیرالاسلام در روزهای گذشته بار دیگر شاهد تلاطمی عجیب بوده است، تلاطمی که هر بند کاغذ تحریر را 200 هزار تومان با افزایش قیمت مواجه کرده است.

بر این اساس هر بند کاغذ چاپ و تحریر 70 گرمی،‌ 70 در 100  از بندی یک میلیون و 250 هزار تومان در ابتدای هفته به بندی یک میلیون و 450 تا یک میلیون و 500 هزار تومان افزایش یافته است.

قیمت کاغذ تحریر 70 گرم،‌ 60 در 90 نیز از 900 هزار تومان به یک میلیون و 300 هزار تومان افزایش یافته است.

قیمت کاغذ گلاسه و مقوای ایندربرد و مقوای پشت طوسی نیز با افزایش قیمت بین 10 تا 50 هزار تومانی روبرو بوده است.

کارشناسان مهمترین دلایل افزایش قیمت در بازار را به برداشتن ارز نیمایی و افزایش نرخ ارز در روزهای گذشته عنوان می‌کنند.

حمید نیکدل رئیس اتحادیه فروشندگان کاغذ و مقوا در اینزمینه به تسنیم می‌گوید:  حذف ارز نیمایی از کاغذ موجب گرانی‌های بیشتر در بازار خواهد شد،‌ اکنون نه تجار تمایلی به عرضه دارند،‌ نه فروشندگان تمایلی به فروش و نه خریدی در بازار انجام می‌شود،‌ بازار در رکود است.

وی ادامه می‌دهد: حتی در این مدت تجار موفق به دریافت ارز 66 هزار تومانی نیز نشدند،‌ باز اگر ارز 66 هزار تومانی اختصاص می‌یافت،‌ کاغذ افزایش قیمت کمتری پیدا می‌کرد.

نیکدل ادامه‌دار شدن وضعیت فعلی را برای بازار کاغذ و مقوا یک هشدار عنوان کرده و می‌گوید:  باید فکری به حالی وضعیت کاغذ کنیم، کاغذ و مقوا از کالاهای اساسی است و باید نسبت به آن مسئولانه‌تر برخورد کنیم.

انتهای پیام/



منبع: خبرگزاری تسنیم

حال برگزیده جشنواره شعر فجر خوب نیست؛ دست از شعر برنداشته‌ام


خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب _ جواد شیخ الاسلامی: حمید مبشر یکی از شاعران نسل دوم ادبیات مهاجرت افغانستان در ایران به شمار می‌رود که در طول سه دهه فعالیت پیوسته خود، چند کتاب شعر منتشر کرده است. کتاب‌های «روایت تاریک غزل» نشر سپیده‌باوران، «گزیده ادبیات معاصر»‌ نشر نیستان و «کوچه بارانی اشراق»‌ نشر شهرستان ادب، از کتاب‌های منتشرشده این شاعر است. مبشر سال گذشته در هجدهمین جشنواره شعر فجر با کتاب «کوچه بارانی اشراق» مورد تقدیر قرار گرفت و از دستان وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی جایزه‌اش را دریافت کرد.

اما شاعر تقدیرشده هجدهمین جشنواره شعر فجر، این روزها در گوشه‌ای از حاشیه شهر قم با بیماری دیابت دست و پنجه نرم می‌کند و دیالیزهای یک روز در میان تاب و توانش را گرفته‌اند. هزینه‌های سنگین درمان دیابت و تهیه داروهای آن، در شرایطی که مبشر امکان کار کردن را هم ندارد، این شاعر را با سختی‌ها و چالش‌های فراوانی روبرو کرده است. با این‌همه می‌گوید «حتی روی تخت بیمارستان هم شعر گفتن را کنار نگذاشته‌ام و شعر تنها چیزی است که من را امیدوار نگه داشته است.»

مبشر این روزها نیازمند توجه جامعه ادبی و نهادهای فرهنگی کشور است. در آستانه برگزاری نوزدهمین جشنواره شعر فجر، سراغ این شاعر رفته‌ایم تا از حال و روزگار او بپرسیم و جشنواره شعر فجر سال گذشته را مرور کنیم.

در ادامه مشروح این گفتگو را می‌خوانیم؛

* آقای مبشر، این روزها چه می‌کنید؟ کمی از حال و روزتان تعریف بگویید.

چهارسالی است درگیر دیالیز هستم و شرایط خوبی ندارم. چون از یک طرف زمینه پیوند آماده نمی‌شود و از یک طرف مشکل قلب و گوارش هم دارم. همچنین رفت و آمد به بیمارستان سینای تهران برایم کار بسیار دشواری شده است؛ چون نه وسیله دارم و نه درآمد کافی برای آن. شرایط خوبی ندارم و تقریبا به زور دارم زندگی می‌کنم. در این سال‌ها چندبار تلاش کردم که پیوند کلیه‌ام انجام شود ولی هربار به مشکلی برمی‌خوریم. دو سال بود که دکتر می‌گفت قلبت وضعیت عادی ندارد و پیوند کلیه به صلاح شما نیست. الآن قلب رو به راه شده ولی دکتر گوارش می‌گوید گوارشت مشکل دارد و باید صبر کنی. تهیه داروها هم برایم سخت است. چون بیمه از تهیه داروهای ایرانی حمایت می‌کند ولی هزینه داروهای خارجی را نه بیمه می‌دهد و نه در بازار گیر می‌آید. هربار باید به ناصرخسرو بروم و با پول قرض و به سختی این داروها را فراهم کنم.

* از طرف صندوق هنر یا نهادهای دولتی حمایتی نشده‌اید؟

کلمات افاغنه و اتباع بیگانه برای مهاجرانی که اینجا زیست کرده‌اند و با فرهنگ و جامعه ایران یکی شده‌اند، کلمات خوبی نیستند. نمی‌دانم رسانه‌ها و اداره‌ها تا چه زمانی می‌خواهند از این کلمات استفاده کنند؟ کاش کسی به این عزیزان می‌گفت که این کلمه‌ها، کلمه‌های خوبی نیستند و ما مهاجران افغانستانی با ملت ایران «بیگانه» نیستیمپارسال آقایی زنگ زد و گفت از طرف خانه کتاب یا اداره ارشاد تماس می‌گیرم. گفتند می‌خواهیم شما را عضو صندوق هنر کنیم. اطلاعاتی هم از من گرفت ولی تا پنج شش ماه از او خبری نشد. وقتی بعد از ماه‌ها زنگ زد، به من گفت این بیمه شامل «افاغنه» نمی‌شود و کاری از دست ما برنمی‌آید. شاید اغراق نکنم اگر بگویم درد شنیدن کلمه «افاغنه»‌ و «اتباع بیگانه» برای من بیشتر از درد دیالیز است. به ایشان گفتم کاش اصلا مطرح نمی‌کردید؛ چون من امیدوار شده بودم و حالا با یک بار روانی بد مواجه شده‌ام. به هرحال آن تماس هم به جایی نرسید و فقط یک تجربه تلخ به من اضافه کرد. کلمات افاغنه و اتباع بیگانه برای مهاجرانی که اینجا زیست کرده‌اند و با فرهنگ و جامعه ایران یکی شده‌اند، کلمات خوبی نیستند. نمی‌دانم رسانه‌ها و اداره‌ها تا چه زمانی می‌خواهند از این کلمات استفاده کنند؟ کاش کسی به این عزیزان می‌گفت که این کلمه‌ها، کلمه‌های خوبی نیستند و ما مهاجران افغانستانی با ملت ایران «بیگانه» نیستیم.

* پس الآن شرایط خوبی ندارید.

بله. چون نمی‌توانم کار کنم، از لحاظ معیشتی هم دچار مشکل هستم. در حال حاضر به خاطر دیالیز یک دستگاه روی دست چپ من است و یک دستگاه روی گردنم. دکتر به من گفته شما حتی یک لیوان کوچک هم نباید بردارید، چه برسد به کار کردن. اگرچه من زمانی که سالم بودم، اهل کار بودم. در چاپخانه کار کردم، در کوره‌پزخانه کار کردم، در کارهای سخت کار کردم. ولی الآن شرایط کار ندارم. من از کودکی عاشق هنر و ادبیات بودم و همان زمانی که می‌توانستم کار کنم هم پول آن را خرج کتاب می‌کردم. چندسال در یک موسسه آموزش عالی جامعه‌شناسی هنر خواندم، جامعه‌شناسی فرهنگ خواندم؛ ولی اینها هیچ سودی ندشت. وقتی درس بخوانی ولی جایی از تو استفاده نکنند، به چه دردی می‌خورد؟

* با این شرایط چه کاری می‌توانید انجام بدهید؟

مشاوره فرهنگی یا پروژه‌های کوچکی که بتوانم بنویسم، خوب هستند. کارهایی که بتوانم در منزل آنها را انجام بدهم. این ماه‌ها به خاطر بیماری که دارم، امکان رفت و آمد ندارم. تنها رفت و آمد به تهران و بیمارستان سینا است که واقعا به سختی انجام می‌دهم. از طرفی هزینه تاکسی قم به تهران برایم زیاد است، و از طرفی اگر از اتوبوس و مترو استفاده کنم ممکن است حالم بد شود. می‌ترسم کسانی باشند که خودشان را به من بزنند یا حتی درگیر بحث شوند. شرایط بدنی من طوری است که اگر حتی یک تنه ساده به من بزنند، غش می‌کنم. ضمن اینکه ماجرای مهاجرستیزی هم متأسفانه زیاد شده است و من تجربه تلخ این برخوردها را هم دارم. چندماه پیش از بیمارستان سینا به قم برمی‌گشتم که یکی از افغانی‌ستیزها با دیدن من شروع به توهین کرد و ناسزاهای خیلی زشتی داد. با توهین و فحاشی به من می‌گفت شما چرا ایران را ول نمی‌کنید؟ من را همان‌جا از مترو بیرون کرد و نگذاشت داخل مترو شوم. بنابراین مجبورم از تاکسی برای رفت و آمد به بیمارستان استفاده کنم که هزینه آن برایم خیلی زیاد است؛ ولی چاره‌ای ندارم و مجبورم که با قرض رفت و آمد کنم.

* به عنوان کسی که برگزیده جشنواره شعر فجر بوده، تجربه این برخوردها خیلی سخت است. نه؟

بله. به چشم بعضی‌ها همه افغانستانی‌ها مجرم هستند. اصلا باور نمی‌کنند که این آدم فرهنگی است و اهل ادبیات و هنر است.

* در این وضعیت سخت بیماری شعر هم می‌گویید؟

یکی از کارهایی که انجامش را همیشه دوست داشتم و دارم، شعر بود. به همین خاطر حتی در بدترین شرایط هم دست از شعر برنداشته‌ام. حتی روزهایی که در بیمارستان بستری بودم، روی تخت شعر نوشتم. آخرین مجموعه‌شعر من سال گذشته چاپ شد ولی الآن هم یک مجموعه‌شعر آماده چاپ دارم که در این مدت سروده‌ام. شعر تنها چیزی است که من را سرِ پا و امیدوار نگه داشته است. نگاه به وضعیت امروز من در ایران نکنید؛ پدر من شاعر بود و در افغانستان یکی از فرهنگی‌های مشهور بود. در خط هم هنرمند بسیار قابلی بود که می‌توانم کارش را با استاد امیرخانی در ایران مقایسه کنم. خانواده ما کاملا فرهنگی و سطح بالا بود ولی وقتی به ایران آمدیم، مشکلات مهاجرت اجازه نداد که آن فعالیت‌های فرهنگی را به خوبی دنبال کنیم. من در ایران بیشتر از اینکه به شعر بپردازم، درگیر مسائل مهاجرت بودم. در این سال‌ها پنج شش بار از طریق اردوگاه‌های مختلف مثل سفیدسنگ رد مرز شدم. با همان وضعیت حتی در اردوگاه و لب مرز هم شعر گفته‌ام که امیدوارم این شعرها یک روزی چاپ شوند.

* درباره جشنواره شعر فجر سال گذشته بگویید. حضور شما به عنوان یک شاعر افغانستانی به عنوان برگزیده و شاعر شایسته تقدیر، اتفاق جالب و خوبی بود.

از مسئولان وزارت ارشاد، حوزه هنری و همه مسئولان فرهنگی ایران متشکر هستم که به من توجه کردند. با اینکه شاید کار من در سطحی نبود که برگزیده شود ولی دوستان لطف داشتند و مرا هم به اختتامیه فحر دعوت کردند. اینکه انسان ببیند نخبگان جامعه ایران به شاعران افغانستانی توجه دارند، خیلی اتفاق خوشایندی است. در اختتامیه جشنواره شعر فجر سال گذشته، وزیر ارشاد من را نگه داشت و با من عکس گرفت. این عکس در رسانه‌های اجتماعی خیلی بازتاب داشت و باعث خوشحالی نخبگان جامعه مهاجر شد. البته در کنار همه واکنش‌های خوب بعضی از افغانستانی‌های اروپانشین به من فحاشی کردند که چرا با وزیر فرهنگ ایران عکس گرفته‌ای؟ بعضی از افغانستانی‌ها هم مثل ضدانقلاب‌های ایرانی فکر می‌کنند و به ما می‌گویند مزدور. من به آنها جواب می‌دادم که من عاشق فرهنگ و عاشق زبان فارسی هستم و دوست‌دار ادبیات فارسی. هرجایی که محور آن ادبیات فارسی باشد، آنجا جای ماست. ما نه دشمن ایران هستیم و نه دشمن انقلاب. با همه فراز و فرودها در ایران زندگی کردیم و خیلی وقت‌ها هم مورد احترام جامعه فرهنگی ایران بودیم.

البته در کنار همه واکنش‌های خوب بعضی از افغانستانی‌های اروپانشین به من فحاشی کردند که چرا با وزیر فرهنگ ایران عکس گرفته‌ای؟ بعضی از افغانستانی‌ها هم مثل ضدانقلاب‌های ایرانی فکر می‌کنند و به ما می‌گویند مزدور. من به آنها جواب می‌دادم که من عاشق فرهنگ و عاشق زبان فارسی هستم و دوست‌دار ادبیات فارسیتجربه حضور در اختتامیه جشنواره شعر فجر، تجربه خیلی بزرگی بود. این آرزوی هر شاعری است که یک‌بار در چنین جشنواره مهمی حضور پیدا کند؛ آن هم یک شاعر افغانستانی که در یک جشنواره کاملا ایرانی برگزیده شده است. آنجا با خیلی از بزرگان صحبت کردیم. وقتی اختتامیه تمام شد و به قم برگشتم، روحیه‌ام بسیار تغییر کرده بود و واقعا حالم تا مدت‌ها خوب بود. در شرایطی که با بیماری درگیر بودم و احساس تنهایی می‌کردم، احساس کردم اینجا کسانی هستند که ما را می‌خواهند و از شعر ما استقبال می‌کنند و برای ما احترام قائل هستند.

* پس نگاه‌های مهاجرستیزانه در جامعه ایران، به خصوص جامعه فرهنگی ایران وجود ندارد. درست است؟

بله. من این را کاملا تایید می‌کنم. آقای عرفان‌پور همیشه به من زنگ می‌زند و چون از احوال من خبر دارد، گاهی بسته‌های حمایتی هم برای من می‌فرستد. با آقای علی‌محمد مودب در تماس هستیم و ایشان هم گاه به گاه حالم را می‌پرسد. خیلی از مسئولان فرهنگی ایران هم گاهی سراغی از ما می‌گیرند که از همه آنها ممنون هستم. این نگاهی که گاهی در کوچه و بازار می‌بینیم، در حوزه فرهنگ وجود ندارد و در حوزه فرهنگ همه مثل هم هستیم و متعلق به وطن فارسی.

* انشاالله حال شما هم زودتر خوب شود و از شما شعرهای بیشتری بخوانیم.

باز هم از مسئولان فرهنگی تشکر می‌کنم. از این‌که به عنوان یک دوست‌دار فرهنگ و ادبیات گه‌گاهی در فهرست جوایز و توجهات بوده‌ام، ممنونم. این برای مهاجری که در این کشور حضور دارد، فرصت خوب و مغتنمی است که در برنامه‌های فرهنگی یک جایی داشته باشد. مهم نیست که ما اول صف باشیم یا آخر صف؛ همین که ببینیم تلاش و کار و اثر ادبی ما هم دیده می‌شود، خوب است.

یک روز در میان دیالیز دارم. چون آب بدن را با دستگاه تخلیه می‌کنند، وقتی از بیمارستان بیرون می‌آیم، آن‌قدر ضعیف هستم که هرلحظه ممکن است کنار خیابان غش کنم. از دیالیز که می‌آیم مثل مرده‌ها می‌افتم و تا ده دوازده ساعت نمی‌توانم حتی تکان بخورم. وضعیت بسیار سختی است. من در قم تنها هستم و این جا هم در حاشیه قم ساکن هستم. چون پول زیادی ندارم، نمی‌توانم در مرکز قم خانه بگیرم؛ به همین دلیل یک گوشه‌ای افتاده‌ام و حتی برای خریدن پیاز و گوجه هم باید چند خیابان پیاده بروم. رفت و آمد به تهران برای دیالیز، هزینه‌های اجاره منزل، تهیه داروهای خارجی، همه و همه فشار زیادی روی من گذاشته‌اند و زندگی را بسیار سخت کرده‌اند. در این شرایط باید قدردان شعر باشم که همیشه با من هست و قدردان شما که از من یاد کردید.



منیع: خبرگزاری مهر

عرضه ویژه ۴ کتاب به مناسبت میلاد حضرت زهرا(س)


به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، انتشارات محیی همزمان با میلاد مبارک حضرت زهرا(س) و روز مادر چهار عنوان کتاب از مجموعه آثار «جایگاه انسان در تحولات آینده» را با تخفیف ویژه عرضه می‌کند.

«پیوند با حضرت مهدی (عج) در مقام عرشی حضرت زهرا (س)» از جمله این آثار است مخاطب را به عمیق‌ترین لایه‌های معرفتی دعوت می‌کند. مخاطب با مطالعه این اثر، به جایگاه ویژه حضرت زهرا (س) در نظام آفرینش و ارتباط آن با ظهور امام مهدی (عج) پی خواهد برد.

کتاب «انقلاب اسلامی و آینده جهان» که به بررسی نقش ایران و انقلاب اسلامی در تحقق وعده‌های الهی می‌پردازد، از دیگر آثار این مجموعه است. نویسنده در این اثر با تکیه بر آیات قرآن و روایات، نقش بی‌بدیل انقلاب اسلامی را در شکل‌گیری تمدن نوین اسلامی و آماده‌سازی جهان برای ظهور امام مهدی (عج) تحلیل می‌کند. این اثر، نگاهی جامع به تاریخ معاصر و آینده‌ای که در پیش داریم ارائه می‌دهد.

کتاب «نقش انسان در تقدیرات شب قدر» عنوان دیگر این مجموعه است که در شناسایی جایگاه انسان در تغییرات سرنوشت ساز گام برمی‌دارد. مطالعه این کتاب، مخاطب را با اهمیت شب قدر و نقش آن در ساخت تمدن نوین اسلامی آشنا می‌کند. این اثر، به مخاطب می‌آموزد که چگونه می‌توانید با بهره‌گیری از این شب ارزشمند، نقشی مؤثر در تحولات جهانی و تحقق وعده‌های الهی ایفا کند.

کتاب «زیارتِ بانوی کرامت» نیز چهارمین اثر این مجموعه است که در وصف معرفت به حضرت معصومه(س) و پیوند با امام رضا(ع) است. این اثر، شما را به سفری معنوی دعوت می‌کند؛ سفری به سوی شناخت حضرت معصومه (س) و جایگاه ایشان در نظام معرفتی و تمدن‌سازی اسلامی. نویسنده با تأکید بر پیوند میان حضرت معصومه (س) و امام رضا (ع)، نشان می‌دهد که زیارت این بانوی کرامت، نه‌تنها یک عمل عبادی، بلکه مسیری برای دستیابی به معرفت عمیق‌تر و نقش‌آفرینی در آینده جهان است.

این کتاب‌ها که به قلم محمد شجاعی نوشته شده، مخاطب را با مفاهیم کلیدی نظیر جایگاه ایران در آینده موعود، نقش انسان در حکومت صالحان و سیر حرکت تاریخ از پیامبران تا ظهور امام مهدی (عج) آشنا می‌کند. شجاعی، پژوهشگر و معلم انسان‌شناسی و معارف اسلامی و دانش‌آموخته مقطع دکتری فلسفه و علوم قرآنی است.

علاقه‌مندان برای دریافت این آثار می‌توانند به اینجا مراجعه کنند.

انتهای پیام/

 

 



منبع: خبرگزاری تسنیم

اعضای هیئت امنای کتابخانه‌های عمومی کشور منصوب شدند


به گزارش خبرگزاری تسنیم، مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهور در اجرای بند (و) ماده (2) قانون تأسیس و نحوه اداره کتابخانه‌های عمومی کشور مصوب 17 اسفند 1382، مجلس شورای اسلامی و بنا به پیشنهاد وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، با صدور حکمی پنج عضو هیئت امنای کتابخانه‌های عمومی کشور را برای مدت چهار سال منصوب کرد.

پزشکیان بنا به پیشنهاد وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و نظر به سوابق و تجارب ارزشمند، با صدور حکمی ضمن انتصاب حجت‌الاسلام والمسلمین محمدعلی مهدوی‌راد، محسن اسماعیلی، محسن جوادی، آزاده نظربلند و فریبا افکاری به عنوان اعضای هیئت امنای کتابخانه‌های عمومی کشور، از ایشان خواست با حضور فعال در جلسات و تشریک مساعی‌سای اعضای محترم و با اتخاذ روش‌های هماهنگ و برنامه‌ریزی‌های راهبردی مناسب، در پیشبرد بهینه امور کتابخانه‌های عمومی در سراسر کشور مجدانه اقدام کنند.

انتهای پیام/



منبع: خبرگزاری تسنیم

میهن به اهریمن نمی‌بخشیم اگر روزی؛ گردد فدا اینگونه جانِ تک تکِ ما هم


به گزارش خبرنگار مهر، احمد رفیعی وردنجانی شاعر جوان و طنزپرداز، به‌تازگی شعری برای شهید سپهر روشنی، مرزبان کردستانی کشورمان سروده و آن را به تمام مرزبانان غیور ارتش، سپاه و نیروی انتظامی تقدیم کرده است.

در ادامه این غزل را می‌خوانیم؛

*

او لشکری مَرد است، اگر تنهایِ تنها هم

کوهی که در برف است مستحکم، شکیبا هم

گرمایِ عشقی را به جان دارد که اینگونه

مانده است پایِ عهدِ خود در اوج سرما هم

مانده است با جان پایِ حفظ میهنش ایران

با اعتقادِ «جانِ بی ایران نمی‌خواهم»

اُمّید قلب مردمان میهن خود شد

تیری از آتش گشته در چشمانِ اعدا هم

امروزمان را قصه ایثار او پُر کرد

در یادها باقی است یادش هرچه فردا هم

بَر عزت و عزمِ سپهر روشنی سوگند

در راه او هستیم محکم، هم نفس با هم

میهن به اهریمن نمی‌بخشیم اگر روزی

گردد فدا اینگونه جانِ تک تکِ ما هم…



منیع: خبرگزاری مهر

ادبیات فلسطین؛ داغ‌ترین ترند کاربران عراقی


به گزارش خبرگزاری تسنیم، جایزه جهانی ادبیات فلسطین مورد توجه کاربران شبکه‌های اجتماعی و خصوصاً در کشورهای عربی قرار گرفت. این رویداد بین‌المللی ادبی در شبکه اجتماعی ایکس(توییتر) در کشور عراق موضوع داغ و ترند اول شد.

جایزه جهانی ادبیات فلسطین جایزه‌ای غیردولتی است که در سال 2017 تأسیس شد و قرار است هر دو سال یک‌بار با همکاری اتحادیه‌های فرهنگی و ادبی و تعدادی از انجمن‌ها و مؤسسات نشری در چندین کشور اسلامی برگزار شود.

این جایزه با هدف معرفی و ارائه کتاب‌های ادبی منتشرشده در جهان با موضوع فلسطین و قدردانی از نویسندگان، شاعران و ناشرانی است که با نوشته‌های خود از مردم مظلوم فلسطین دفاع می‌کنند.

دومین دوره این جایزه دوشنبه 26 آذر با اهدای جوایز به برگزیدگان در بغداد به پایان رسید. بنا بر اعلام دبیرخانه، 345 عنوان کتاب از 26 کشور در این دوره مورد داوری و ارزیابی قرار گرفت. در این دوره، آثاری با محوریت فلسطین به زبان‌های انگلیسی، عربی، فارسی، فرانسه، اسپانیولی، مالایی و اردو به دبیرخانه ارسال شده بود که بیشترین آثار به زبان‌های عربی و فارسی اختصاص داشت.

دومین دوره جایزه جهانی ادبیات فلسطین در شش محور نمایشنامه، خاطرات، داستان کوتاه، کودک، شعر و رمان  برگزار شد که بیشترین آثار با 106 عنوان به بخش رمان و کمترین آن به بخش نمایشنامه با 9 اثر اختصاص داشت.

در این جایزه، نامزدهایی هم از کشور ایران حضور داشت که در سه بخش زیر موفق به کسب رتبه شدند.

1.کتاب «خاکستر گنجشک‌ها» اثر حامد عسکری از نشر معارف در بخش داستان کوتاه موفق به کسب مقام دوم شد.

2.کتاب «ماهی‌ها به دریا برمی‌گردند» اثر مرضیه اعتمادی از نشر شهید کاظمی موفق به کسب مقام سوم در بخش خاطرات شد.

3.کتاب «راز سنگ سرخ» اثر سیدمهدی موسوی از نشر بیان روشن به صورت مشترک با یک اثر از آمریکا در بخش کودک موفق به کسب مقام دوم شد.

انتهای پیام/

 



منبع: خبرگزاری تسنیم

«هفت‌خوان و خرده‌ای» به چاپ پنجم رسید


به گزارش خبرنگار مهر، رمان نوجوان «هفت‌خوان و خرده‌ای» نوشته احمد اکبرپور به‌تازگی توسط نشر افق به چاپ پنجم رسیده است. این‌کتاب صدوسیزدهمین‌عنوان «رمان نوجوان» است که این‌ناشر چاپ می‌کند.

احمد اکبرپور نویسنده این‌کتاب، متولد ۱۳۴۹ در شیراز است. او دانش‌آموخته روان‌شناسی است و جایزه کتاب سال را برای رمان «قطار آن شب»، جایزه چند دوره شورای کتاب کودک برای کتاب‌های «امپراطور کلمات»، «رویای جنوبی» و «دوچرخه» و برگزیدگی یونیسف را برای کتاب «شب به خیر فرمانده» در کارنامه دارد. «من نوکر بابا نیستم» و «غول و دوچرخه» او هم طی سال‌های ۲۰۰۶ و ۲۰۱۱ وارد فهرست کلاغ سفید کتابخانه مونیخ شدند.

«هفت‌خوان و خرده‌ای» اکبرپور، به‌صورت داستان‌های به‌هم پیوسته کوتاه نوشته شده که در کنار هم یک‌داستان بلند و رمانی نوجوان را می‌سازند. محور داستان‌ها، پسرکی روستایی به‌نام داوود است که می‌خواهد مثل دوستش کُهزاد شجاع باشد. کهزاد در چشم داوود، از هیچ‌چیز نمی‌ترسد و انگار چیزی در دنیا نیست که کهزاد از آن بترسد. داوود هم دوست دارد مثل کهزاد بدون ترس دروغ بگوید و هرکاری دلش می‌خواهد بکند.

این‌دو یک‌روز برای شکار با هم به کوه می‌روند و وقتی شب می‌رسد، داوود می‌بیند چشم‌هایی در شب برق می‌زنند. این‌جاست که داوود می‌فهمد ظاهرا اشتباه می‌کرده و کهزاد آن‌قدرها هم که فکر می‌کرده شجاع نیست…

«شکار»، «سبزوک»، «پارک»، «کلانتری»، «انتقام»، «دعوا» و «چهل‌سالگی نویسنده» عناوین داستان‌های سازنده «هفت‌خوان و خرده‌ای» هستند.

در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم:

وقتی رسیدیم، بچه‌ها سر کلاس بودند. ولی تا ثبت‌نام تمام شد هم‌زمان زنگ استراحت را زدند. سی‌چهل‌تایی پشت پنجره جمع شده بودند که ناظم آن‌ها را دور کرد. مادرم به مدیر مدرسه گفت: «اول بچه را دست خدا و بعد دست شما می‌سپارم، چرا که از بچه‌گی سایه بابا بالای سرش نبوده.» یواشکی توی گوشش گفتم: «تو را به خدا حالا برو، می‌بینی که باید برم سر کلاس.» اولین‌بار بود که از لباس‌های محلی‌مان بدم می‌آمد.

همراه ناظم رفتم سر کلاس. درس عربی بود. معلم قد کوتاه‌مان اشاره کرد تا روی یکی از نیمکت‌ها بنشینم. رفتم روی نیمکتی نشستم که خالی بود. نیمکت خراب بود و با کوچک‌ترین تکانی جیرجیر صدا می‌داد. اولین نفری را که شناختم، همین سیا بود. تا معلم می‌خواست چیزی بنویسد، جایش را با یکی از پشت سری‌هایم عوض کرد. چند لحظه بعد، تاق لگدی خورد زیر نیمکت. کفی نیمکت سرید و از زیر پایم در رفت. سرم محکم خورد به لبه آهنی و همه قاه‌قاه خندیدند. معلم‌مان گفت: «پسر مگه جا قحطه؟» و به یکی از بچه‌ها اشاره کرد تا به من جا بدهد.

چاپ پنجم این‌کتاب با ۹۶ صفحه، شمارگان ۵۰۰ نسخه و قیمت ۱۲۵ هزار تومان عرضه شده است.



منیع: خبرگزاری مهر

“یلدا” شبی که همه ایران را روشن می‌کند


به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، برگزاری مراسم شب یلدا یکی از کهن‌ترین مراسم‌های ایرانی‌هاست که در این سال‌ها با تلفیقی از سنت و تجدد، رنگ‌وبوی دیگری به خود گرفته است. با وجود مشکلات اقتصادی و تحول فرهنگی و اجتماعی جامعه ایرانی در سال‌های گذشته، برگزاری این مراسم تقریباً یکی از سنت‌های رایج در سال‌های گذشته بوده است، رسمی که کم‌کم بر حواشی آن نیز افزوده شده است؛ حواشی‌ای که چندان قرابتی با سنت ایرانی ندارد.

شب چله زیر سایه کاج

اگر در گذشته دیوان حافظ یکی از ارکان این شب بود و خانواده‌ها با خواندن غزل‌های خواجه شیراز، شب‌شان را شیرین می‌کردند، در این سال‌ها جزئیات دیگری نیز کم‌کم به آن افزوده شده است، نمادهای جدیدی که کم‌کم رنگ یلدا را تغییر داده‌اند؛ مثل درخت کاج یا همان درخت کریسمس که دارد کم‌کم در خانه‌ برخی از ایرانی‌ها به یکی از ارکان اصلی شب یلدا تبدیل می‌شود.

با وجود همه این حواشی، شب یلدا یکی از محبوب‌ترین مراسم‌ها میان خانواده‌های ایرانی است که آن را با نام شب چله نیز می‌شناسیم، اما کدام یک از این دو درست است، یلدا یا چله؟

ریشه‌های باستانی یک جشن

یلدا واژه‌ای سریانی به‌معنی میلاد است، بنا بر آنچه در دهخدا ذیل این کلمه آمده است؛ چون شب یلدا را با میلاد مسیح تطبیق می‌کرده‌اند؛ ازاین‌رو بدین نام نامیده‌اند، باید توجه داشت که جشن میلاد مسیح (نوئل) که در 25 دسامبر تثبیت شده، طبق تحقیق محققان در اصل، جشن ظهور میترا (مهر) بوده است که مسیحیان در قرن چهارم میلادی آن را روز تولد عیسی قرار دادند.

اما دلایل دیگری نیز برای شب یلدا عنوان شده است که از جمله معروف‌ترین آن میلاد مهر است. آیین مهر (آیین زروانی) میان ساکنان فلات ایران رواج داشت و مهر و ناهید (میترا و آناهیتا) به‌عنوان دو ایزد نیایش می‌شده‌اند. «مهر»، ایزد فروغ، نگهبان پیمان و پشتیبان پرتو پگاهی است و «ناهید»، ایزد پاکی، زایش و برکت، فرشته آب‌ها و باران. پیروان آیین مهر آخرین شب پاییز را مصادف با تولد خورشید می‌‌دانسته‌اند، برخی به‌اشتباه مهر را همان خورشید در نظر گرفته‌اند، در حالی که مهرداد بهار در کتاب «از اسطوره تا تاریخ» می‌نویسد: «شب یلدا، تولد مهر یا میترا نیست، بلکه تولد خورشید است، مهر با خورشید تفاوت‌هایی دارد». از نظر تقویم مردم ایران باستان، چله، شب تولد خورشید است و حال آن‌که بر اساس اسطوره‌ها خورشید و مهر ارتباط نزدیکی دارند؛ ولی یکی نیستند.

برخی بر این باورند که به‌کار بردن کلمه «یلدا» که واژه‌ای سریانی است، برای یک آیین ایرانی درست نیست و باید به‌جای آن از کلمه «چله» استفاده کرد. برخی از پژوهشگران بر این باورند که یلدا واژه‌ای است که میان خواص بیشتر مطرح بوده است و عامه مردم از واژه «چله» برای این شب استفاده می‌کرده‌اند، بااین‌حال، این نشان‌دهنده عدم قدمت کلمه «چله» برای چنین مناسبت‌هایی نیست.

شب یلدا , حافظ , کتاب ,

«چله» که امروزه تنها آن را با «شب یلدا» می‌شناسیم، در گذشته فقط برای این شب خاص کاربرد نداشته است، از دیدگاه گاه‌شماری و ستاره‌شناسی، فرارسیدن سرما و گرما، مهمترین معیار در تعیین چله بوده است؛ ازاین‌رو در تقویم گذشته دو چله عموماً لحاظ می‌شده است: چله زمستان و چله تابستان.

چله تابستان را از ابتدای تیرماه در نظر می‌گرفته‌اند و چله زمستان را از ابتدای دی‌ماه. چله زمستان خود به دو چله کوچک و بزرگ تقسیم‌بندی می‌شد: چله بزرگ از اولین روز دی‌ماه تا دهم بهمن‌ماه در نظر گرفته می‌شد و چله کوچک از باقی این ایام تا پایان بهمن‌ماه، تلاقی این دو چله را نیز «چارچار» می‌نامیدند. پایان چله بزرگ با برگزاری جشن سده گرامی داشته می‌شد؛ جشنی که از آداب مرسوم در گذشته بوده است و بازتاب بسیاری در فرهنگ و ادب فارسی دارد.

چله در ایران فرهنگی

آیین‌های مختلفی در مناطق ایران برای گرامیداشت شب چله یا یلدا رونق دارد. در افغانستان این شب بهانه‌ای است برای دور هم جمع شدن خانواده‌ها. سیدحکیم بینش، شاعر افغانستانی، دراین‌باره به تسنیم گفت: شب یلدا یکی از مهمترین شب‌ها برای بسیاری از مردم افغانستان است. آداب و رسوم و آیین‌های زیادی در این شب اجرا می‌شود، در واقع این شب یک بهانه بسیار زیبا و خوب برای دور هم جمع شدن مردم است. در بعضی از خانواده‌ها دورهمی می‌گیرند و در برخی از مجالس به‌صورت خودجوش مردم به خانه پدرکلان‌ها یا مادرکلان‌های (بزرگان خانواده) خود می‌روند و این شب را گرامی می‌دارند.

بینش به رسوم اجتماعی این شب میان مردم افغانستان اشاره و اضافه کرد: یکی از آیین‌ها شب چلگی بردن است که میان کسانی که ازدواج کرده‌اند، رایج است؛ به این صورت که خانواده داماد برای عروس خود در این شب تحفه‌ای می‌برند و این شب را با عروس خود گرامی می‌دارند، این مجلس یک دورهمی بین دو خانواده‌ای است که به‌تازگی پیوند برقرار کرده‌اند.
 

شب یلدا , حافظ , کتاب ,

بینش به بخش دیگری از رسوم رایج در این کشور اشاره کرد و قصه‌گویی را یکی از آنها دانست: بسیاری در خانواده کلان یا بزرگتر خانواده جمع می‌شوند و یکی از کسانی که قصه‌گوست یا آشنایی با قصه‌ها دارد، شروع به قصه‌گویی می‌کند و گاه از خاطرات خود می‌گوید.

به‌گفته او؛ از دیگر آیین‌ها، فردوسی‌خوانی یا حافظ‌خوانی است. کتاب حافظ در همه خانه‌ها وجود دارد اما در این شب مردم به‌صورت خاص به آن مراجعه می‌کنند و فال می‌گیرند، در واقع، شبشان را با حافظ می‌گذرانند و با این شاعر بیشتر مأنوس می‌شوند، از سوی دیگر، شاهنامه نیز از دیگر کتبی است که در این شب بیشتر مورد توجه قرار می‌گیرد و قصه‌های آن خوانده می‌شود.

با وجود آنکه افغانستان از اقوام مختلفی تشکیل شده است، اما شب یلدا میان اکثر مردم گرامی داشته می‌شود؛ با وجود این گفته می‌شود که بیشتر فارسی‌زبانان یعنی اقوام هزاره و تاجیک گرامی می‌دارند.

چرا حافظ در شب یلدا به داد ایرانی‌ها می‌رسد؟

از جمله آیین‌هایی که در این شب در ایران فرهنگی رایج است، تفأل به دیوان خواجه شیراز است، هرکسی از ظن خود یار او می‌شود و حال و آینده خود را در زبان حافظ جست‌وجو می‌کند.

زنده‌یاد محمدعلی اسلامی ندوشن، پژوهشگر، تفأل زدن را تنها مختص به دیوان حافظ می‌داند و درباره چرایی آن گفته است: ما نمی‌دانیم که تفأل زدن به دیوان حافظ از چه‌دورانی رواج داشته است. در تمام دورانی که چاپ جریان داشته و کتاب‌ها در دسترس عموم قرار گرفته، این کار رواج داشته است و از آن زمان تاکنون فال می‌گیرند.

به‌گفته او؛ تا آنجا که من می‌دانم، در هیچ زبانی کتابی نیست که بشود از آن فال گرفت و مردم چنین مأموریتی را به آن واگذار کرده باشند.

اسلامی ندوشن دو دلیل برای تفأل به دیوان حافظ برمی‌شمارد. از نظر او، زبان کنایه و دوپهلوی شاعر سبب شده است مخاطب با او همراه شود: هیچ شاعری مانند حافظ این ویژگی را ندارد، تمام غزلیات این ویژگی را دارد که می‌شود دو یا سه نوع مفهوم از این اشعار گرفت؛ به همین دلیل آمادگی دارد که به‌صورت فال در بیاید.

شب یلدا , حافظ , کتاب ,

از نظر او؛ این برداشت‌ها، کنایه‌ها و ایهام‌ها کمک می‌کند که خودتان برداشت کنید نه اینکه شعر به شما بگوید، و آن علاقه درونی خود را به حساب شعر می‌گذارید و از درون خود می‌شنوید، این مورد مهمی است که به خاصیت ابهام خاص شعر خواجه شیراز کمک کرده است.

اسلامی ندوشن دومین دلیل را در «شاعر خواص و شاعر عوام» بودن حافظ می‌داند: هم خواص از او بهره می‌گیرند و هم افراد کم‌سواد، دیوان را با آواز بلند می‌خوانند و تسلی می‌گیرند، این خاصیت موسیقی کلام است که تسلی خاطر می‌بخشد، اشخاصی که به‌زحمت خواندن می‌دانند، دیوان او را با آواز بلند می‌خوانند و تسلی پیدا می‌کنند و این خاصیت همین کلمات و موسیقی کلام است که می‌تواند یک چنین حالت تسلی خاطر ببخشد و در عین حال مشکل‌ترین شاعر فارسی شناخته‌ شده و به‌صورت یک موجود معمایی او را در آغوش گرفته…».

مُعَبّرِ رؤیای ایران

نویسنده کتاب «جام جهان‌بین» همچنین درباره جایگاه حافظ میان فارسی‌زبانان و چرایی ماندگاری او در ذهن و ضمیر ایرانی‌ها گفته است: از حافظ هرجا حرفی به‌میان آید، خود‌به‌خود کنجکاوی برانگیخته می‌شود؛ زیرا دیوان او عصاره‌ سرگذشت ایران و «نقد حال» ماست. پس از 600 سال، هنوز هم سخنگوی مای الکن است و جواب‌دهنده به فال همیشگی‌ای که در ضمیر ما خلجان دارد. هر سؤالی داشته باشیم، خیلی عمیق‌تر از رادیوها و روزنامه‌ها و کتاب‌های روز، دست به دامان او دراز می‌کنیم.

به‌گفته او؛ این‌که با دیوان او فال گرفته می‌شود، طلب نوید و گشایش بخت از آن می‌شود، و این‌که لسان‌الغیبش خوانده‌اند به همین علّت است:

«تاریخ مقطّر»، حسب‌حال‌گو، و مُعَبّرِ رؤیا و کابوسِ ایران.

باری، کُنه این ملّت حادثه‌مند که ایرانی باشد، و این تاریخِ پُر از هنگامه ـ که در آن گره بر گره افتاده ـ می‌بایست مانند قنات که باید مظهری بیابد، سرانجام در نقطه‌ای رو بیاید، آن نقطه این دیوان شد، و از شگفتی‌ها آن‌که کم‌حجم‌ترین مجموعه غزل فارسی و لاغرترین شاهکار شعر جهان، سرنوشت بیان‌حال ایرانی را یافته باشد.

انتهای پیام/+



منبع: خبرگزاری تسنیم

کعبه را طاقت فراقت نیست؛ سینه‌چاک است کعبه در طلبت 


به گزارش خبرنگار مهر، علی مقدم متخلص به عاصی خراسانی، شعر تازه‌ای با موضوع ماه رجب و تولد امیرالمومنین (ع) سروده است.

این‌غزل به این‌ترتیب است؛

*

رونقِ مِی، شکسته از رُطبت

رمضان رشک برده بر رجبت

ولی‌الله هستی و قطعا

می‌رسد تا خودِ خدا نسبت

کعبه را طاقت فراقت نیست

سینه‌چاک است کعبه در طلبت

زاهدان محوِ در عبادت تو

عارفان مستِ نام‌ِ باطربت

دوستان عاشق تبسّم تو

دشمنان کشته‌های یک غضبت

ضربت تیغ تو شگفت‌آور

که ملک نیز مانده در عجبت

غرق آرامش است در محشر

هر دلی گشت غرق تاب و تبت

خُشک گردد زبان شاعرها

تَر شود تا کمی به خطبه لبت…



منیع: خبرگزاری مهر

سهم هر ۱۵ هزار کودک ایرانی، یک مرکز فرهنگی کانون!


به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، کانون پرورش فکری در حال حاضر دارای حدود هزار و 40 مرکز فرهنگی هنری ثابت، سیار شهری و روستایی و کتاب‌خانه پستی در سراسر کشور است. اگر تعداد دانش‌آموزان سراسر کشور را که 15 میلیون تخمین زده می‌شود، به عنوان اصلی‌ترین مخاطبان این مراکز در نظر بگیریم، یعنی حدوداً به ازای هر 15 هزار کودک و نوجوان، یک مرکز فرهنگی در کشور فعال است.

توزیع عادلانه امکانات فرهنگی و دسترسی آسان به آن، در سال‌های گذشته یکی از دغدغه‌های مهم فعالان فرهنگی به ویژه در حوزه کودک و نوجوان بوده است. به باور منتقدان؛ تمرکز بیش از حد منابع، امکانات و توجهات فرهنگی در شهرهای بزرگ و پایتخت، موجب محرومیت مناطق دورافتاده و کم‌برخوردار از دسترسی به فرصت‌های فرهنگی شده است. این گروه همواره نسبت به ایجاد شکاف فرهنگی و عدم توازن در توسعه فرهنگی هشدار داده‌اند.

از سوی دیگر، توسعه حاشیه‌نشینی به ویژه در شهرهای بزرگ در سال‌های گذشته، چالش‌های متعدد فرهنگی را برای خانواده‌ها ایجاد کرده است که عدم دسترسی به مراکز فرهنگی اعم از سینما، کتابخانه و … از جمله این چالش‌هاست.

حامد علامتی، مدیرعامل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، در همین‌ رابطه در گفت‌وگو با تسنیم از برنامه کانون برای گسترش مراکز فرهنگی ثابت و سیار خبر داد و گفت: یکی از سیاست‌های کانون، گسترش مراکز فرهنگی و هنری است که در این رابطه، اولویت با مراکز سیار در روستاها و برای عشایر است.

او با بیان اینکه روستاها و حاشیه شهرها، اولین مناطقی است که در طرح گسترش مراکز فرهنگی مورد توجه قرار خواهند گرفت، یادآور شد: هدف‌گذاری ما رسیدن به 10 هزار مرکز فرهنگی و هنری کانون در سراسر کشور است، اما رسیدن به این میزان آسان نیست.

علامتی از آمادگی کانون برای ایجاد مراکز فرهنگی و هنری ثابت در شهرهای مختلف با مساعدت و همراهی دیگر نهادها خبر داد و افزود: در شهرهای جدید با توافق وزارت راه و شهرداری‌ها، شورای عالی استان‌ها این آمادگی را داریم که در صورت تخصیص زمین یا مرکزی، آن را برای کودکان و نوجوانان تجهیز کرده و نیروی انسانی را تأمین کنیم.

به گفته او؛ در حال حاضر، در شهر جدید سهند مرکزی افتتاح شد، در شهر پرند با تخصیص چند هکتار زمین و ساختمان، از منظر تأمین نیروی انسانی نیز مشارکت داشتیم. در اشکذر با همکاری شورای اسلامی شهر مرکزی را افتتاح کردیم و در شهر فومن نیز بناست مرکزی افتتاح شود. در واقع طبق برنامه‌ریزی‌های انجام شده، قرار است هر ماه یک مرکز افتتاح شود.

او یکی از مشکلات مراکز فرهنگی هنری کانون را عدم نوسازی این مراکز و آماده‌سازی آن برای کودکان و نوجوانان طی چند دهه دانست و گفت: در همین راستا ما اقدام به تجهیز سالن‌های سینما و رنگ‌آمیزی مراکز کردیم و تلاش کردیم فضای بهداشتی متناسب با کودکان و نوجوانان در این مراکز احداث کنیم.

افزایش تعداد مراکز فرهنگی کانون پس از پیروزی انقلاب رشدی 10 برابری داشته است؛ به عبارت دیگر از 196 مرکز به بیش از هزار مرکز رسیده است. با این حال به نظر می‌رسد توسعه این بخش، از نیازهای اصلی کودکان و نوجوانان است.

کمبود بودجه و گاه نگاه تبعیض‌آمیز برخی از مسئولان در ادوار مختلف سبب شده تا پراکندگی مراکز فرهنگی اعم از کتابخانه‌ها، سینما، سالن‌های تئاتر، مراکز فرهنگی و … به صورت یکسان در کشور دیده نشود. این امر، زنگ خطری است برای نادیده گرفتن استعدادها و ظرفیت‌ها و باز شدن راه برای تهاجم فرهنگی.

انتهای پیام/



منبع: خبرگزاری تسنیم