اما شاید برایتان جالب باشد که بدانید در نسخه اصلی کتاب همه ماجراها در روستایی در نزدیکی کرمان میگذرد و هیچ خبری هم از اصفهان نیست. اما همه اینها که گفتم مربوط به کاربرانی می شد که یا تازه میخواستند کتاب خوانی را شروع کنند (و جای چند سال پیش خودم بودند که تازه آمدم کتابخانه و کتابدار کتابخانه جین ایر را بهم معرفی کرد و با همان عاشق کتاب شدم) و یا آنهایی که هم سطح خودم بودند و باز هم می توانستم از پس معرفی کتاب بهشان بربیایم. و آنقدر جدی است که حتی اگر خودتان از چشم کاربران قایم کنید؛ میآیند سراغتان و از شما میخواهند که یک کتاب خوب بهشان معرفی کنید! برای آنکه بتوانیم مشاوران خوبی برای کاربرانمان باشیم و بهتر به آنها کتاب معرفی کنیم در درجه اول بهتر است که خودمان اهل کتاب خواندن باشیم. 4. در تعیین هدف باید ترسهایمان را کنار بگذاریم، شجاع و جسور و با اعتمادبهنفس باشیم و با در نظر گرفتن درصد منطقی از شکست، ریسک کنیم و گاهی اهداف بزرگی را برای خودمان در نظر بگیریم، باید بدانیم که قدم نهادن در مسیر هدف و شکست خوردن بهتر از ترسیدن و یکجا نشستن است.
هفت عناصر ضروری برای فروشگاه کتاب موسیقی
اینکه کتابها را خوانده باشیم تا بتوانیم مشاوره خواندن بدهیم و کاربرانمان را مشتاق کنیم برای گرفتن کتاب پیشنهادی بعدی. بدون داشتن درک صحیح از اینکه کاراکتر کیست، برای چه چیزی ارزش قائل است و از چه میترسد، خواننده قادر به درک اهمیت وقایع داستان نخواهد بود. ولی خدا نصیبتان نکند این کاربرانی را که خودشان خوره کتابند و انقدر خوانده اند که هر چه معرفی می کنید را حداقل 5 بار خواندند و کهنه کردند! نویسندگان بزرگ میدانند که چگونه با انتخاب کلمات و ساختار جمله، هر شخصیت را کاملاً منحصر به فرد نشان دهند تا خواننده احساس نکند دو کاراکتر شبیه به هم کلیک کنید هستند. بلکه بشینید پای صحبتشان و ازشان بخواهید که به شما کتاب معرفی کنند و حسابی از این گفت و گو لذت ببرید و در آخر کتابهای معرفی شدهاشان را هم به میز پر امانتها اضافه کنید! و خلاصه بعد از یک مدت میز پرامانتهایمان که فقط اسمش پر امانتها بود و معمولا براساس سلیقه خودمان پرش میکردیم رونق خوبی گرفت انقدر که روزی دو سه بار خالی میشد و دوباره با کتابهای خوب پرش میکردیم.
برخلاف بسیاری از کتابها – که سه آهنگساز برجستۀ مکتب وین را در کنار هم قرار میدهند- تاریخ موسیقی غرب موتسارت و هایدن را در بخش چهارم، و بتهوون را در بخش پنجم معرفی میکند. تقریبا ذائقه مشتریان ثابتش را هم می داند و نیازی نیست که هر بار به او یادآوری کنم که یک فیلم اکشنی میخوام که البته خیلی تخیلی نباشد و داستان خوبی داشته باشد و اگر کمی دستمایه کمدی هم داشته باشد که چه بهتر! وقتی سروش صحت از او پرسید که چه مطالبی و در چه حوزههایی مطالعه میکند پاسخ داد که مطالعه با توجه به هدف آن، می تواند جنبههای مختلفی داشته باشد؛ مطالعه برای سرگرمی، برای لذت و یا مطالعه به عنوان ابزار کار. اوضاع کمی بهتر شد اما هر چه جلوتر میرفتم به پیچیدگیهای جدیدی میرسیدم. معمولا چند فیلم میگذارد جلویم و شروع میکند به توضیح دادن که هر کدامشان چطوری هستند. رشد کاراکترها از طرح داستان جداشدنی نیست زیرا خواننده معمولا حوادث داستان را از زاویه دید کاراکتر تجربه میکند. مثلا زنان خانه دار معمولا داستانهای فارسی و عاشقانه خیلی دوست دارند و به همان نسبت اگه بهترین کتاب خارجی را هم بهشان معرفی کنی خوششان نمیآید و میروند سراغ همان میم مودبپور خودشان! Data has be en gener at ed by sahandbook Con te nt Generator D emov er sion!
پیشنهاد من برای این مدل کاربران این است که بهشان چیزی معرفی نکنید چون بی فایده است! خلاصه که من هم اوایل خیلی در این مخمصه گرفتار شدم و چون نمی توانستم بهشان بگویم این وظیفه من نیست و همه کتابهایمان خوب است برو یکی را بردار! البته این وسط کم هم نبودند افرادی که از کتابهایی که معرفی میکردم راضی بودند و دفعه بعد هم صاف میآمدند سراغ خودم که یکی دیگه تو همین مایهها چی سراغ داری؟ بله، خودم طبق برنامه راهبردی برنامه ریزی شخصی کرده و درس ها را طی دو هفته تنظیم می کردم. برای همین این بار آمدم و لا به لای این کتابهای پرمخاطب آنهایی را که خودم خوانده بودم را هم گذاشتم. چون دیدم ممکنه دوستان دیگری هم مثل من باشن در دو فایل زیپ براتون آپلود کردم.امیدوارم براتون مفید باشه. انسانِ دوست از دست داده، مثل کتاب نیمه خوانده و داستان ناتمام ، ناراحت کننده و نامطلوب است.میگویند هر کسی را میتوان با دیدن دوستانی که وی با آنها در ارتباط است بهتر شناخت و این در مورد کتاب هایی که شخص مطالعه میکند نیز صادق است.دوستی های بی ثمر و همینطور مثل مطالعه ی بدون یادداشت است.